خلاصه کتاب
پروانه ای که با بابای معتادش تو یکی از محلههای فقیر تهران زندگی میکنه. خیلی اتفاقی تو آژانس هواپیمایی استخدام میشه. بعد از مدتی رابطه عمیقی بین اون و کیان که رئیس آژانسه به وجود میآید. این وسط رفت و آمدای سام خلبان جذاب و متاهلی که سالهاست به عنوان دوست و برادر کنار کیان بوده باعث شکل گیری یه احساس ممنوعه میشه. احساسی که سرانجامش…