دانلود اهنگ جدید

سایت موزیکیت با هدف پیشرفت صنعت هنر و موسیقی ایران اسلامی فعالیت می کند.

دانلود رمان تنهایی با لینک مستقیم

دانلود رمان تنهایی با لینک مستقیم

دانلود رمان تنهایی از مریم بوذری بصورت pdf

دانلود رمان عاشقانه تنهایی اثری بینظیر از مریم بوذری رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : تنهایی

تعداد صفحه : 3526

نویسنده : مریم بوذری

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان تنهایی اثر مریم بوذری بصورت رایگان به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

تنهایی خلاصه رمان

چند ماهی بود حسابدار یکی از شرکت های وابسته به هولدینگ ساختمانی جاوید شده بودم که متوجه اختلاس مدیر اجرایی شرکت شدم… به زحمت شماره مهندس جاوید که به فرعون بزرگ معروف بود رو به دست آوردم و باهاش تماس گرفتم و از اختلاسی که تو شرکت درو پنجره سازی هولدینگ می شد خبر دادم‌ ولی نمی دونستم خودم رو تو چه هچل بزرگی خواهم انداخت.

گوشه ای از رمان تنهایی

چند روز از رفتن جاوید به ترکیه می گذشت.. با صدای زنگ گوشیم متوجه موبایلم شدم و با دیدن اسم جاوید روی اون سریع پاسخ دادم. بعد از سلام و احوالپرسی ازم خواست به اتاقش برم و تو کشوی دفترش موبایلی رو که اونجا گذاشته پیدا کنم به اتاقش رفتم و از کشوی میزش موبایل رو برداشتم و او با گفتن رمز که انگار تاریخ تولدش بود وارد لیست تماس ها شدم و شماره آخرین تماس رو به جاوید دادم با خودم گفتم:

پس اینطور جناب جاوید دو تا موبایل دارند… ازش خداحافظی کردم و همین که خواستم موبایل رو ببندمو سر جاش بذارم با دیدن برنامه اینستاگرام واردش شدم و با دیدن آیدی آراز حصاری ۲ برق از سرم پرید یه جورایی ته دلم حدس می زدم که آراز حصاری ۲ او باشه ولی باز از این واقعیت جا خوردم… صدای زنگ موبایل در دستم از جا پروندم و با دیدن تماس با شماره جاوید ناخودآگاه تماس رو وصل کردم:

گوشی رو بذار سر جاششش… از لحن پر تحکم و عصبانیش قلبم فرو ریخت. از کجا فهمیده بود… بعد یاد دوربین افتادم… همزمان به اطراف نگاه می‌کردم تا بتونم دوربین داخل اتاق رو پیدا کنم. پیداش کردم …

دانلود رمان نوشیکا از نساء حسنوند بدون سانسور

دانلود رمان نوشیکا از نساء حسنوند  بدون سانسور

دانلود رمان نوشیکا pdf

دانلود رمان عاشقانه نوشیکا اثری بینظیر از نساء حسنوند رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : نوشیکا

تعداد صفحه : 2847

نویسنده : نساء حسنوند

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان دختر شر کلاسم pdf به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

نوشیکا خلاصه رمان

خلاصه رمان: امروز بار جدید سفارش دادم، حول‌ و‌ حوش ساعت ۱۱ میرسه در مغازه. یاسر حواست جمع باشه بار ابریشمه، کم و کاستی پیش نیاد… آره خودمم هستم، تا نیم ساعت دیگه برمی‌گردم، فقط اگه زودتر از من اومدن تو حواست باشه. پیچید تا پله‌ های حجره‌ی حاج صابر رو بالا برود که با دیدن موتوری که با سرعت به سمتش می‌آمد و شیشه‌ای که در دستش بود، حرف در دهانش ماسید. نمی‌دانست ماجرا چیست، فقط متوجه شد آن دختر چادری با مشمای پر آبی که دو ماهی قرمز داخلش بود و چند قدمی با او فاصله داشت، هدفشان است.

گوشه ای از رمان نوشیکا

چرا به صورتش نگاه نمیکرد؟ رفتار دخترک درست از بعد عقد تغییر کرده بود تمام برخوردهایشان را مرور کرد در همه حالت دخترک جسور بود و پر سر و زبان نگاهش جسارت داشت و بی پروا بود. چه چیزی تغییر کرده بود که این گونه نسبت به او جبهه گرفته و حتی به صورتش نگاه نمیکرد؟! ذهن درگیرش جمله ی آهو را هلاجی نکرده بود که او به قصد ترک اتاق از کنارش گذشت و یاسین ناغافل بازویش را گرفت.

آهو هراسانه چرخید و بدون اینکه مهلت کاری به یاسین بدهد با شدت بازویش را از دست او کشید. چی… چیکار میکنید؟!

رنگش به گچی دیوار رفته بود و یاسین را در بهتی بدتر از

قبل فرو برده بود. گیج در را بست که تا زمانی که تکلیفشان را روشن نکرده کسی مزاحم نشود و نفهمید چطور دل دخترک بیچاره را آشوب کرد. ضربان قلبش اوج گرفت و دستانش از ترس یخ زد. وقتش رسیده بود؟ یعنی صبرش تا همینجا بود؟

عقب عقب رفت و با تته پته گفت: چرا… چرا در رو بستید؟ بازش… بازش کنید. جمله ی آخر را با التماس نالید و چشم های یاسین از تعجب گرد شد. در عجب بود از رفتارهای آهو قدمی جلو رفت و با شک پرسید چیزی شده آهو خانوم؟ من کار اشتباهی کردم؟ ای آهو خانوم و درد چرا رهایش نمی کرد؟ کم مانده بود اشکش در بیاید. در رو باز کنید. توروخدا. ابروهای یاسین به پس کله اش رسیده بود. این چه رفتاری بود؟!

این رمان فقط برای معرفی میباشد

شماره پشتیبانی : 09170366695

###

دانلود رمان گریز از تو

دانلود رمان گریز از تو

دانلود رمان گریز از تو از مریم نیک فطرت بصورت pdf

دانلود رمان عاشقانه گریز از تو اثری بینظیر از مریم نیک فطرت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : گریز از تو

تعداد صفحه : 5373

نویسنده : مریم نیک فطرت

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان گریز از تو pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

گریز از تو خلاصه رمان

داستان راجب یه باند بزرگ خلافه و دختر بی گناهی که بی خبر از همه چی تو دل همین آدما به دنیا اومده و حالا به هر طریقی سعی می‌کنه از خونه اش فرار کنه. اما خب سرنوشت اونو میبره غلط ترین جای ممکن…

گوشه ای از رمان گریز از تو

دست و پایش به شدت میلرزید و قلبش توی دهانش میکوبید. نشسته بود پشت تک درخت انتهایی باغ تا از دید نگهبان ها در امان باشد. نور ها هر لحظه میچرخید و توی چشمش میزد تا هراسش بیشتر شود. از آخرین لحظه ایی که در آن عمارت منحوس گذرانده بود یک ساعت هم نمی‌گذشت و با یاد آوری اش تنش بیشتر از قبل مور مور شد. دست مشت کرد و نگاه نفرت بارش چرخید روی ساختمان درندشتی که میان باغ بود.

با انزجار چشم بست و طولی نکشید که با صدای خاموش شدن چند ماشین به خودش آمد. کف دستش را گذاشت روی تنه درخت و سر کج کرد تا اوضاع را کنترل کند. تعداد نگهبان ها در عرض چند دقیقه بیشتر شده بود و ماشین هایی که هیچکدام را نمی‌شناخت… با تعجب عقب کشید و دستش روی قلبش نشست. با این وضع حتی نمیتوانست خودش را به دروازه اصلی برساند. دوباره پناه گرفت پشت درخت و سرش چسباند به زانوهای لرزانش… دندان هایش از شدت برودت هوا روی هم ساییده می‌شد.

حتی وقت نکرده بود یک دست لباس گرم به تن بزند. گوش هایش با شنیدن صداهای عجیب و غریبی تیز شد و سرش با تعجب بالا آمد. انگار کسی فریاد می‌زد. فاصله اش با عمارت کم نبود اما شدت سر و صدا آنقدر زیاد بود که به گوش او هم برسد.

دانلود رمان گریز از تو از مریم نیک فطرت

سوز بیشتری توی جانش بالا زد و با دست هایش بازوهایش را چنگ زد. لبخند تلخی زد و آسمان هم با این عظمت برایش دل نمیسوزاند. به جایش با سخاوت نمک میریخت روی زخم کپک زده اش…

پوفی کشید و با کم شدن سر و صداها دوباره سرش را چرخاند. محافظ ها با عجله داخل عمارت رفتند. حیرت زده خودش را جلوتر کشید و چشمانش با دیدن فضای خالی روبرویش گرد شد. با دقت چشم چرخاند توی باغ و حتی چراغ های گردان هم خاموش شده بودند.

لب هایش محکم میان دندان هایش فشرد و با احتیاط از پشت درخت بیرون جست. رفت توی قسمت تاریک باغ و پاورچین پاورچین قدم برداشت. صدای صحبت چند نفر خورد به گوشش و قلبش ایستاد. همانجا پشت یکی از ماشین ها پنهان شد. چند لحظه بعد با دور شدن صداها نفسش از سینه اش رها شد. میخواست بپیچد توی قسمت سنگفرش شده باغ و تا دروازه اصلی را یک نفس بدود. نور آن قسمت اگرچه زیاد بود اما تعداد محافظ کمتری رفت و امد میکرد. اغلب ماشین ها از آن قسمت میگذشتند و پنهان شدن میان بوته ها برایش راحت تر میشد. نفسی گرفت و همین که کمر صاف کرد چند نفر از عمارت بیرون آمدند و…

این رمان فقط برای معرفی میباشد
شماره پشتیبانی : 09170366695
###

دانلود رمان غرور و آبرو از لیانا دیاکو نگارش قوی

دانلود رمان غرور و آبرو از لیانا دیاکو نگارش قوی

دانلود رمان غرور و آبرو اثر لیانا دیاکو بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه، مافیایی غرور و آبرو اثری بینظیر از لیانا دیاکو رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : غرور و آبرو

تعداد صفحه : 1158

نویسنده : لیانا دیاکو

ژانر : عاشقانه، مافیایی

دانلود رمان heidi به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

غرور و آبرو خلاصه رمان

صدای بسته شدن درب چوبی میاد، پدر روحانی طبق عادت همیشه در سکوت کامل و با آرامش تو کابین کوچک بغلی میشینه و منتظر میمونه که شروع کنم. دستم رو روی صلیبی که از گردنم آویزونه میذارم و در حالی که قلبم مثل اسفنجی آب گرفته سنگین شده بدون اینکه از روزنه های لوزی شکل حجاب چوبی بینمون به کشیش نگاه کنم میگم: “برام از خداوند طلب آمرزش کن پدر مقدس، چون من یک گناهکارم.”ادامه بده فرزند.” صداش مثل خودش پیر و سالخورده است.

گوشه ای از رمان غرور و آبرو

جدا؟ کدوم محله؟ ویکر پارک. اونجا محله ی خیلی خوبیه. نگاهش رو میده به میز و براندو رو مخاطب قرار میده، آماندا ازتون پذیرایی نکرده؟ براندو دستای من رو به بازی میگیره، انگار که داره پِتش رو نوازش میکنه و میگه: خودم مرخصش کردم. نوح فقط دستش رو میبره بالا و یه بشکن میزنه و در کمتر از چند ثانیه آماندا با پاهای بلندش دوباره تو پارتیشن ماست. برای ما نوشیدنی بریز، برای خانم هر چی میخوان.

از اونجایی که دیگه بیشتر از این نمیتونم اینجور معذب بشینم از جام بلند میشم. اینبار مانعم نمیشه، حلقه دستاشو و شل میکنه و میذاره روی کاناپه کنارش بشینم. آماندا نوشیدنی هاشون رو به دستشون میده و ازم میپرسه چی میخورم. در جواب میگم چیزی نمیخوام اما براندو در حالی که نوشیدنیش رو تو دست دیگه نگه داشته میگه، باید غذاهای اینجا رو امتحان کنی، مزه اش حرف نداره. آماندا یه النگ آیلند برای بکی بیار.

همین الان قربان. براندو یه جرعه از نوشیدنی میخوره و رو به نوح میپرسه، همسرت چطوره؟ نگاهم میفته روی انگشت حلقه اش، اره حلقه پوشیده. نوح نفس عمیقی میکشه و بی حوصله جواب میده، تا خرخره حامله و به طرز باورنکردنی بداخلاق. امیلی هم ماه های آخر حاملگیش پدر کارلو رو با غر زدن درمیاورد. جای سوالی باقی نیست که امیلی میبایست همسر کارلو باشه. نوح یه جرعه از نوشیدنیش میخوره و گوشه ی لبش میره بالا. نمیتونم اینو گردن غزل بندازم، تا قبل از اینکه یکی از شناگرای من به دونه های اون برسه و…

این رمان فقط برای معرفی میباشد
شماره پشتیبانی : 09170366695
###

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) از مریم روح پرور (کمند) نگارش قوی

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) از مریم روح پرور (کمند) نگارش قوی

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثر مریم روح پرور (کمند) pdf

دانلود رمان عاشقانه اجتماعی رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثری بینظیر از مریم روح پرور (کمند) رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا)

تعداد صفحه : 8959

نویسنده : مریم روح پرور (کمند)

ژانر : عاشقانه اجتماعی

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثر مریم روح پرور (کمند) به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) خلاصه رمان

آهیر، با سنِ کَمِش بزرگِ محله است، در شب دامادیش، عروسش مرجان را میدزدن و در پارک روبروی خانه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش آهیر در محل میماند تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل او را پیدا کند، آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری میکند ولی کسی از شغل اصلیش خبر ندارد، حالا پروا خبرنگارِ سرتقی که به تازگی همسایه آتش شده، از قضا دل آهیر را برده ولی …

گوشه ای از رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا)

با رفتن آهیر مرجان لبخند زد، فکر نمی کرد با وجود آن اتفاق ها، چنین عروسی برایش بگیرند، عروسی که کم کم چهارصد نفر مهمان داشت، در بهترین تالار شهر، یک شب رویایی و به یاد ماندنی برای عشق شان، اگر آهیر و پا فشاری و حمایت هایش نبود هرگز در آن لباس و در آن شب نبود. سر چرخاند و دید آهیر سر به زیر به حرف های پدر بزرگش گوش سپرده بود، سرش کمی کج شد به قد و قامتش نگاه کرد، دوست مرجان سراغش رفت و تنهایش نگذاش…

با تنها شدنش با غم به آهیر نگاه کرد، صدای دختری با لهجه ی غلیظی در گوشش نشست:-آ آ چه عاشق نگاه می کنی دختر! با دیدن آگرین لبخند زد و آگرین دست زیر چانه ی مرجان برد و گفت: -آهیر حق داره، عشق تو نگاهت خوند که یه پا ایستاد گفت یا مرجان یا هیچ کس مرجان با خجالت سر به زیر برد و آگرین سرش را تکانی داد و گفت: -اسم تو رو باید گذاشت آوین دختر زیبا مرجانم سر بالا نیاورد و صدای آهیر را شنید: -چرا؟ آگرین به برادرش نگاه کرد و چشمکی برایش زد، گفت:

چون چشماش پر از عشقه، چون خودش عشقه آهیر با لبخند به مرجان سر به زیر نگاه کرد، آگرین به یک باره دست پر طلایش را بالا برد و بالای لبش قرار داد چنان کلی زد که گوش دشمن کر شود و خودش همراه شد با زن هایی که پایکوبی می کردند. مرجان از گوشه ی چشم به آهیر نگاه کرد و آهیر چشمانش را تنگ کرد و گفت:

تو تنها نیستی -نیستم، خواهر برادرای تو خواهر برادرای من شدند، تو شوهرم شدی، مادر پدر دارم، این همه فامیل دارم، چرا تنها باشم؟ -آگرین راست میگه، تو آوینی، تو عشقی مرجان نگاه دزدید تا باز از خجالت سر به زیر نبرد، جشن رو به پایان بود و خانه ی آهیر برای عروس زیبایش آماده بود. ** آسو و آگرین و آسکی منتظر مادرشان بودند،

اما مرجان از خجالت داشت آب می شد، چون می خواستند آهیر و او را به خانه ی بخت شان ببرند، مادر بالاخره دست آهیر را گرفت سمت آن ها رفت و گفت: -بریم مرجان سر بالا نیاورد، دامن پفش را کمی بالا گرفت وارد پارکینگ آن آپارتمان شدند تا وارد آسانسور شوند، آهیر سر چرخاند به مرجان نگاه کرد، خنده اش گرفت چون او بیشتر از همه می دانست مرجان تاچه حد خجالتی است و حال سه زن می خواستند آن دو را به حجله ببرند

این رمان فقط برای معرفی میباشد
شماره پشتیبانی : 09170366695
###

دانلود رمان چه ساده شکستم [ دو جلدی ] اثر آزیتا خیری نگارش قوی

دانلود رمان چه ساده شکستم [ دو جلدی ] اثر آزیتا خیری نگارش قوی

دانلود رمان چه ساده شکستم [ دو جلدی ] اثر آزیتا خیری

دانلود رمان عاشقانه چه ساده شکستم [ دو جلدی ] اثری بینظیر از آزیتا خیری رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : چه ساده شکستم [ دو جلدی ]

تعداد صفحه : کامل بدون سانسور

نویسنده : آزیتا خیری

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان negahdl به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

چه ساده شکستم [ دو جلدی ] خلاصه رمان

روي يكي از نيمكت‌هاي سالن شلوغ ترمينال، جاي خالي پيدا كردم. در حالي كه خسته و عرق‌ريزان روي آن مي‌نشستم به ساعت بزرگي كه از سقف ترمينال آويزان بود نگاه كردم. هنوز يك ساعت تا حركتم وقت باقي بود. به پشتي صندلي تكيه دادم و به آدم‌هايي كه با عجله مي‌آمدند و مي‌رفتند خيره شدم. عجله و هراس و اشتياق و گاهي ترسشان برايم جالب بود. حالا راحت مي‌توانستم به دور و بر و آدم‌هاي مقابلم خيره شوم، بدون اين‌كه مجبور باشم نگاه ملامتگر و سرزنش بار كسي را تحمل كنم. كنارم زن و مرد جواني ايستاده و مشغول صحبت با همراهانشان بودند.

گوشه ای از رمان چه ساده شکستم [ دو جلدی ]

فقط معرفی رمان میباشد

دانلود رمان ویلان با لینک مستقیم

دانلود رمان ویلان با لینک مستقیم

دانلود رمان ویلان بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه اجتماعی ویلان اثری بینظیر از سرو روحی Sun Daughter رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : ویلان

تعداد صفحه : 756

نویسنده : سرو روحی Sun Daughter

ژانر : عاشقانه اجتماعی

دانلود رمان lovely به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ویلان خلاصه رمان

بنیامین بدیع ، سرگردون تر از این حرفهاست که بتونه برای زندگیش تصمیم درستی بگیره !

همه چیز گره خورده …

همه چیز گم شده …

هویتش ، اسمش ، زندگیش ..

به بن بست رسیدن ساده تر از به مقصد رسیدنه !

گوشه ای از رمان ویلان

بیخیال باش… بگذران … هرجور که هست ، این زندگی را به هر قیمتی بگذران و فراموش کن! همه ي اینها را گفته بودند … گفته بودند و تا جان داشت وجا داشت نشنیده بود … با همه ي اینها اما نگفته بودند چه کار کند … فراموش کند و بگذرد چطور مرور خاطرات نکند؟! اصلا به قول همه بیخیال باشد … چطور جواب دلش را بدهد ؟! اگر می گفتند با این همه زخم توي دلش چه کار کند !

دانلود رمان ویلان از سرو روحی pdf

با این همه حسرت تلنبار شده و اه هاي خورده و نخورده اش چه کار کند ! شاید اگر می گفتند … حال بهتري داشت ! حداقل حالا مثل تیري که اماده ي خروج از چله ي کمان بود ، نبود ! چشمهایش را چند ثانیه بست و باز کرد ، مطمئن نبود که میتواند اعصابش را کنترل کند ،با این حال دستش را به دستگیره ي درب اتومبیل گرفت وپیاده شد. پیرمرد با ان ژست طلبکار جوري جلوي در ایستاده بود که بنیامین با خودش فکر کرد قفل فرمان مشکی زیر صندلی را دست چپش بگیرد یا راست؟!

دانلود رمان ویلان از سرو روحی pdf

پوفی کرد ، با پاشنه ي پا درب را بست. کوچه ي عریض را با چند قدم کوتاه طی کرد . حالا رو به رویش ایستاده بود . نفسش بوي سیگار می داد ، یقه اش هم مثل همیشه کیپ بود. لابد میخواست مطمئن شود مبادا همسایه اي راپورتش را بدهد که ، مهندس البرز ، شب ها وقتی در کوچه سیگاري دود میکند، یقه آخوندي نمی پوشد! خواست متاسف شود اما نشد . به زور سلام کرد . مهندس البرز به زحمت سري تکان داد و پرسید : از این ورا عالیجناب . دستور بدم گوسفند سر بزنن برات جنا بدیع

دانلود رمان کاژه اثر سارا ص pdf

دانلود رمان کاژه اثر سارا ص pdf

دانلود رمان کاژه

دانلود رمان عاشقانه درام کاژه اثری بینظیر از سارا ص رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : کاژه

تعداد صفحه : 1424

نویسنده : سارا ص

ژانر : عاشقانه درام

دانلود رمان 5 کیلومتر تا عشق به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کاژه خلاصه رمان

سایه یه دختر ۲۰ساله آروم و بسیار درونگرا هست کسی که تااین سن هیچ دوست جنس مخالفی نداشته…خیلی اتفاقی توتلگرام با مردی به اسم آراز اشنا میشه و برای مقابله بااین استرس بصورت مجازی باهاش وارد رابطه میشه…سایه بهش اعتماد میکنه وحرفاشون از مساعل عادی به گفتن فانتزی های جنسی میرسه اما این رابطه مجازی باقی نمیمونه و سایه خودشو وسط یه رابطه ی مخفی و …

گوشه ای از رمان کاژه

قلبم باسرعت نور می‌کوبید از ترس و استرس… دستامم یخ کرده بود واقعا دلم می‌خواست زودتر برگردم خونه آراز سوار شدو گفت: یادت نره گلتو با خودت ببری… سعی کردم لبخند بزنم و گفتم: حواسم هست مرسی…

از پارک بیرون اومد و حرکت کردیم آراز چیزی نمی‌گفت و منم که اصلا تمایلی به صحبت کردن نداشتم فقط سعی کردم خودمو آروم کنم تا حالم جلوی آراز بد نشه. تو حس و حال خودم بودم که دست آراز نشست روی دستم.

از جا پریدم هینی گفتم و دستمو رو قلبم گذاشتم. آراز جا خورد و گفت: ترسوندمت؟ لبمو گاز گرفتم و با خجالت گفتم نه تو فکر بودم برای همین ترسیدم … آراز سر تکون داد و دوباره دستمو گرفت من مثل مجسمه نشسته بودم.

دانلود رمان کاژه از سارا ص رمان رایگان

هیچ حرف و حرکتی نداشتم اروم دستشو روی دستم کشید و گفت: چقد سرده دستات… دلم می‌خواست دستمو از دستش بیارم بیرون ولی نمی‌تونستم. اب دهنمو قورت دادم و گفتم: آره یکم سردمه‌. سریع بخاری ماشین رو تنظیم کرد روم اما سردیه من با این چیزا گرم نمیشد من از درون سرد بودم.

سرمو چرخوندم و خیره شدم به خیابون و آدما شاید اینطوری استرسم کمتر میشد اما دوباره دستمو گرفت نامحسوس تو خودم جمع شدم خیلی تحت فشار بودم انگشتاشو قفل انگشتام کرد و اینبار دستمو بلند کرد و بویید …

این رمان فقط برای معرفی میباشد
شماره پشتیبانی : 09170366695
###

دانلود رمان سرنوشتم با تو بود  از آلما شایسته نگارش قوی

دانلود رمان سرنوشتم با تو بود  از آلما شایسته نگارش قوی

دانلود رمان سرنوشتم با تو بود  از آلما شایسته pdf

دانلود رمان عاشقانه مافیایی سرنوشتم با تو بود  اثری بینظیر از آلما شایسته رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : سرنوشتم با تو بود 

تعداد صفحه : 1034

نویسنده : آلما شایسته

ژانر : عاشقانه مافیایی

دانلود رمان پنجره فولاد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

سرنوشتم با تو بود  خلاصه رمان

دو خانواده که دشمنی بر سر خون دارند و دختر یکی از این خانواده ها بی خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان مخفیانه به پسر دشمن پدرش دل میبندد…

کارن میر بعد از فهمیدن علاقه ای که پناه به او دارد به پناه پیشنهاد ازدواج میدهد تا مجبور به ازدواج با دخترعمویش نشود و با خانواده ی پدری اش که رابطه ی خوبی با آنها ندارد هم مسیر نشود،غافل از اینکه هیچکدام خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان ندارند و حالا که بعد از …

گوشه ای از رمان سرنوشتم با تو بود 

از آن همه جذابیتش آب دهانش را قورت داد. آرزو راست میگفت یک چیزی به مدل های ایتالیایی هم بدهکار بود. به سمتش رفت به چشمانش نگاه کرد. قربونت برم من خب؟!دورت بگردم؟!بابا هم انقدر جذاب آخه؟! کلافه گفت: پنااه! جان دل پناه، زندگی من! کمی دیگر به حرف ها و حرکاتش ادامه میداد این دفعه دیگر واقعا کنترل خودش را از دست میداد…با صدای خشداری گفت: دیر میرسیم! سری تکان داد و همینطور که دستش را میگرفت گفت

بریم عزیزم! چرا نمیاد؟! از این همه عجله اش خنده اش گرفته بود. صبر کن یذره تازه داره ژل رو میزنه. با دقت به مانتور خیره شده بود و منتظر بود تا برای اولین بار دخترش را ببیند. پناه ب یشتر از ا ینکه کودکش را ببیند منتظر واکنش پدرش بود و اینهمه استرس و هیجان کارن جذاب ترین چیزی بود که برای اولین بار داشت در او میدید. سمانه لبخندی زد و گفت: ای خدا، هیچ کدوم از مراجع کننده هام این ذوق و هیجان شمارو نداشتن تا حالا، فقط استرس شوهرت!

هیچ وقت از انتخاب سمانه به عنوان پزشکش پشیمان نمیشد. یکی از پزشکان سرشناس ایران بود که بیشتر وقتش را لندن بود و بعضی مواقع برای جراحی های مهم بیمارانش موقتاً به ایران برمیگشت! هرچند پیدا کردن سمانه هم کار آرزو بود …خندید و گفت: طاقت نداره سریع تر انجامش بده. سری تکان داد و دستگاه را روی شکمش گذاشت و بالاخره آن موجود فسقلی در مانیتور نمایان شد. پناه و سمانه هر دو منتظر واکنش کارن بودند. قسم میخورد برای اولین بار بود که خنده ی کارن را با این صراحت میدید.

این رمان فقط برای معرفی میباشد
شماره پشتیبانی : 09170366695
###

دانلود رمان جنیفر پرابست

دانلود رمان جنیفر پرابست

دانلود رمان جنیفر پرابست با لینک مستقیم

دانلود رمان عاشقانه جنیفر پرابست اثری بینظیر از تله ازدواج رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : جنیفر پرابست

تعداد صفحه : 865

نویسنده : تله ازدواج

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان همخونه ای بدون سانسور pdf به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

جنیفر پرابست خلاصه رمان

داستان در مورد دختری است که تاوان می دهد. تاوانی بزرگ… راهی را انتخاب می کند که نمیداند به چه ختم می شود

گوشه ای از رمان جنیفر پرابست

بیا، بچه رو بگیر. وقتی برادرش موجودی را که در میان دستانش وول می خورد، در آغوش او انداخت و فرار کرد، اتوماتیک وار، نوزاد را گرفت. نیک همیشگی. او را قبلا هم دیده بود که زرنگ بازی در آورده و بچه را گردن یکی دیگر انداخته بود تا خودش مجبور به کاری نباشد. معمولا به خاطر این که بچه… -اَی، چندش! بوی زننده ی کثافت کاری بچه مشامش را آزرد. اما برادرزاده اش با افتخار نیشخند میزد و آب دهانش از چانه اش شره کرده و به روی شلوار ابریشمی مگی می چکید.

پوشک لیلی از سنگینی خدا می داند چه کوفتی، آویزان بود و سه تار مویش مثل یونجه بالا جهیده و ایستاده بود. -متاسفم لیلی، عمه مگی تو کار پوشک نیست. وقتی بزرگتر شدی بهت یاد میدم چطور موتور سیکلت برونی، یه پسر جذاب رو برای پرام تور کنی یا اولین کارت شناسایی تقلبیت رو گیر بیاری. تا اون موقع، من رو مرخص کن. لیلی مشتش را در دهان بی دندانش چپاند و با خوشحالی گاز گرفت. مگی خندهاش را پس راند و نگاه سریعی به اطراف انداخت، ببیند آشنایی می گذرد تا بچه را گردن او بیاندازد اما بیشتر مهمانان در آشپزخانه و اتاق غذاخوری کنار بوفه جمع شده بودند.

دانلود رمان تله ازدواج از جنیفر پرابست

با آخی از جا بلند شد، لیلی را از بغلش آویزان کرد و تقریبا به مردی که او را بیشتر از همه برآشفته می کرد، برخورد کرد. مایکل کنته. حتی قبل از اینکه تعادلش را از دست بدهد، کنته با دست های سخت و محکمش او را گرفت. گرمای این تماس، مثل روغن در دیگچه ی داغ جلز و ولز می کرد، ولی کژی صورتش را بی حالت نگه داشت، مصمم بود که نگذارد کنته بفهمد چه تاثیری بر او دارد. او عملا دوست صمیمی مگی را دزدیده بود و با افسون ذاتیش که مگی را دیوانه می کرد…

این رمان فقط برای معرفی میباشد
شماره پشتیبانی : 09170366695
###

دانلود رمان دوست‌ پسر اجاره ای از Erise pdf

دانلود رمان  دوست‌ پسر اجاره ای از Erise pdf

دانلود رمان دوست‌ پسر اجاره ای pdf

دانلود رمان عاشقانه دوست‌ پسر اجاره ای اثری بینظیر از Erise رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : دوست‌ پسر اجاره ای

تعداد صفحه : 439

نویسنده : Erise

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان دوست‌ پسر اجاره ای pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

دوست‌ پسر اجاره ای خلاصه رمان

نیک، مردی بیست و هشت ساله که روشی خاص برای زندگیش درنظر گرفته.

اون با همراهی کردن زنا و بازی کردن نقش درخواستیشون پول درمیاره و حسابی از کارش راضیه. تا زمانیکه اِلا میشه یکی از مشتری هاش.

نیک باید بدون اینکه اِلا شغل واقعیش و بفهمه توی عروسی همراهیش کنه، اما همه چیز اونجوری که انتظار داره پیش نمیره…

گوشه ای از رمان دوست‌ پسر اجاره ای

این رمان فقط برای معرفی میباشد

شماره پشتیبانی : 09170366695

###

دانلود رمان دلداده به دلدار اثر فریبا میم قاف بدون سانسور

دانلود رمان دلداده به دلدار اثر  فریبا میم قاف بدون سانسور

دانلود رمان دلداده به دلدار از فریبا میم قاف بصورت رایگان

دانلود رمان عاشقانه ،معمایی دلداده به دلدار اثری بینظیر از فریبا میم قاف رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : دلداده به دلدار

تعداد صفحه : 354

نویسنده : فریبا میم قاف

ژانر : عاشقانه ،معمایی

دانلود رمان ددی سنگدل من pdf به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دلداده به دلدار خلاصه رمان

هفت سال قبل بود. زمانی که تیارا سعی کرد تا خانواده ش رو از ورشکستگی نجات بده و از زندان رفتن پدرش جلوگیری کنه. اما راهی رو برای این کار انتخاب کرد که منجر به طرد شدنش از سمت خانواده ش شد و باعث شد که مجبور بشه از باراد، پسرعموش، کمک بخواد و به خونه ش پناه ببره. همون موقع بود که تیارا، عاشق شد. عاشق باراد… و همین عشق رازهایی رو برملا کرد که تا به اون لحظه سر به مهر بودن و کم کم شروع به آشکار شدن کردن و هر دوشون رو به دردسر انداختن…

گوشه ای از رمان دلداده به دلدار

ماشین را جلوی خانه نگه داشت. لبخندی زدم و با تمام عشقی که در وجودم بود به صورت جذابش نگاه کردم.

– ممنون خیلی خوش گذشت.

او هم لبخند زد اما لبخندش واقعی نبود. تلخ بود. از سر اجبار بود. با بی‌میلی بود. این را فقط من می‌فهمیدم.

– خواهش می‌کنم. کاری نکردم.

لبخند ماسیده شده‌ام را تمدید کردم و گفتم:

– پس… دیگه فعلاً.

در ماشین را باز کردم تا پیاده شوم که با شنیدن صدایش متوقف شدم.

– صبر کن تیا.

با فکر اینکه حتماً می خواهد همان چیزی که من می‌خواهم را بگوید، با خوشی زیادی که در قلبم پخش شده بود، در را بستم و دوباره به طرفش برگشتم. منتظر نگاهش کردم. رنگِ نگاهش عوض شده بود. تازه متوجه لحن صدای عوض شده‌اش شدم. خوشیِ قلبم، جایش را به ترس داد.

– چرا دیگه ازم نمی‌خوای در مورد پدر و مادرت بهت بگم؟ دیگه برات مهم نیستن؟

نگاهم پایین افتاد، سرم هم. کاش امشب حرفش را پیش نمی‌کشید. کاش امشب کامم را زهر نمی‌کرد. کاش امشب چیزی نمی‌گفت. آب دهانم را قورت دادم و ترجیح دادم حقیقت را بگویم.

– فکر کردم شاید اذیت شی.

نگاهش کردم و ادامه دادم:

– نمی‌خواستم بهم به چشم یه مزاحم نگاه کنی. نمی‌خواستم مجبورت کنم که دائماً در موردشون بهم بگی.

دست راستش را که روی فرمان بود، پشت صندلی‌ام گذاشت و کامل به صورتم مسلط شد. سعی کردم فقط به چشم‌هایش نگاه کنم و نگاهم به حالت جذاب نشستن‌ش نیفتد.

این رمان فقط برای معرفی میباشد

شماره پشتیبانی : 09170366695

###

دانلود رمان هوادار حوا (فایل کامل) از فاطمه زارعی pdf

دانلود رمان هوادار حوا (فایل کامل) از فاطمه زارعی  pdf

دانلود رمان هوادار حوا (فایل کامل) اثر فاطمه زارعی بصورت رایگان

دانلود رمان عاشقانه هوادار حوا (فایل کامل) اثری بینظیر از فاطمه زارعی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : هوادار حوا (فایل کامل)

تعداد صفحه : 1048

نویسنده : فاطمه زارعی

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان هوادار حوا (فایل کامل) از فاطمه زارعی بصورت pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

هوادار حوا (فایل کامل) خلاصه رمان

درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….

گوشه ای از رمان هوادار حوا (فایل کامل)

داخل اتاق رفتم و در را بستم. همان طور که لباس می پوشیدم. صداشان را از پشت در می شنیدم. مامان گفت: نوشین داری خیلی بچه بازی درمیاری! بچه بازی نیست مامان، باید به مناسبت برگشت دخترتون از خارج مهمونی بگیرید، دوست های منم دعوت کنید. ارشا کلافه گفت: چه لزومی به مهمونی داره، هر کی قراره تو رو ببینه، میاد همین جا می بینه.

حضور نوشین در خانه یک زلزله ی هشت ریشتری بود و صدای جیغ هایش…تو حرف نزن… دیوارهای خانه را به لرزه می انداخت. امروز همه چیز برای متالشی کردن مغز من دست به دست هم داده بود! از دیدار زامیاد و حرف های غیر منتظره اش گرفته تا بازگشت نوشین به ایران، باز جای شکرش باقی است که برای همیشه برنگشته است. از نوشین بیش تر از قبل متنفر بودم چون رفتارهای او با من علتی برای درستی حرف زامیاد، بود.

با شنیدن صدای مامان که من را دعوت به ناهار کرد از اتاق بیرون رفتم. همه دور میز ناهارخوری نشسته بودند. نوشین با لحن معناداری گفت: روی صندلی نشستم و داخل بشقابم برنج کشیدم. برای آرام بودن ذهنم باید مدتی به خانم هنرمند! که اینجا بود او را نادیده می گرفتم. نگاهم به بابا افتاد، با ولع مرغ می خورد، عاشق زرشک پلو با مرغ بود. نگاهم به مامان افتاد مثل همیشه آرام و با طمانینه غذا می خورد و هر از گاهی با دستمالی که کنار دستش بود، لبش را پاک می کرد.

دانلود رمان مرثیه ای برای روح (دوجلد محفل با هم ZIP PDF) pdf

دانلود رمان مرثیه ای برای روح (دوجلد محفل با هم ZIP PDF) pdf

دانلود رمان مرثیه ای برای روح (دوجلد محفل با هم ZIP PDF) از ناتاشا نایت بصورت pdf

دانلود رمان #عاشقانه #مافیایی #انتقامی #ازدواج_اجباری مرثیه ای برای روح (دوجلد محفل با هم ZIP PDF) اثری بینظیر از ناتاشا نایت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : مرثیه ای برای روح (دوجلد محفل با هم ZIP PDF)

تعداد صفحه : 1205 + 835

نویسنده : ناتاشا نایت

ژانر : #عاشقانه #مافیایی #انتقامی #ازدواج_اجباری

دانلود رمان حکم کن به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

مرثیه ای برای روح (دوجلد محفل با هم ZIP PDF) خلاصه رمان

من با خون اصیل توی رگ‌هام متولد شدم. وارث یک پادشاهی قدرتمند. ثروت، قدرت، اشرافیت. وسوسه‌ها خطرناک‌تر از اون چیزی هستن که بتونی دربرابرشون مقاومت کنی.

تا اینکه کسی سعی کنه همه چیز رو ازت بدزده. زخمی و شکسته، از میان شعله‌های اتش بیرون اومدم.

حالا برگشتم تا چیزی رو که مال من بوده پس بگیرم.

انتقام. اولین کاری که قراره بکنم اینه که آیوی مورنو رو همسر خودم کنم.

و دومین کار؛ اونقدر خمش کنم تا در هم بشکند.

گوشه ای از رمان مرثیه ای برای روح (دوجلد محفل با هم ZIP PDF)

پس از پرداخت فایل زیپ شامل دو جلد رمان را دریافت میکنید

این رمان فقط برای معرفی میباشد

این رمان فقط برای معرفی میباشد

شماره پشتیبانی : 09170366695

###

دانلود رمان رویای سپید از (جلد دوم)کیوان عزیزی بصورت pdf

دانلود رمان رویای سپید  از (جلد دوم)کیوان عزیزی بصورت pdf

دانلود رمان رویای سپید اثر (جلد دوم)کیوان عزیزی pdf

دانلود رمان عاشقانه رویای سپید اثری بینظیر از (جلد دوم)کیوان عزیزی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : رویای سپید

تعداد صفحه : ۲۹۶۸

نویسنده : (جلد دوم)کیوان عزیزی

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان دختر شر کلاسم pdf به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

رویای سپید خلاصه رمان

حامد بعد از ۸ سال زندگی زناشویی عجولانه براثر یک اشتباه سپیده رو طلاق میده و پشیمون می‌شه حالا خواستگار  مطرحی برای سپیده پیدا شده، رگ‌ غیرت حامد بالا زده و قصد داره سپیده رو برگردونه.

گوشه ای از رمان رویای سپید

رور حرف های دیشب حامد همچون پتکی بر سرم فرود آمد که گفت: “دیگه سراغت نمیام”. لعنتی. اشک در چشم هایم نیش زد و بی مهابا صورتم را خیس کرد دلم شکسته بود این بار چندپله بالاتر و به مراتب بدتر از روزی که احضاریه دادگاه خانواده برای طلاق به دستم رسید. نگاهی به ساعت انداختم وقت رفتن بود.

حال و حوصله‌ هیچ کاری نداشتم ولی قراری بود که باید می رفتم صورتم را شستم لباس پوشیده بودم. از خانه بیرون زدم ماشین را از پارکینگ بیرون آوردم و به آدرسی که آقا محسن داد رفتم. سعی کردم به اعصابم مسلط باشم تا دیگر اشکم جاری نشود اما بی‌ فایده بود ریز ریز اشک هایم را پاک می‌کردم و به بخت بدم تاسف می‌خوردم…

دانلود رمان رویای سپید (جلد دوم) از کیوان عزیزی

از اینکه حامد را از خود رانده بودم، هرگز پشیمان نبودم الآن هم به سراغم می‌آمد نمی‌توانستم آن انتظاری را حتى که از من داشت برآورده کنم. نمی توانم چشم روی همه چیز بگذارم و بار دیگر تن به او بدهم ولی بودنش با یک نفر دیگر هم برایم سخت بود.

حامد بسیار آرام و مهربان بود. تصور این که مهربانی و محبت هایش را برای زن دیگری خرج کند برایم غیرقابل تصور بود دوست داشتم هر دو به همین شیوه تا آخر زندگی می‌کردیم نه من ازدواج می‌کردم و نه او. ترجیح می‌ دادم زنی را صیغه کند ولی تحمل ازدواجش برایم سخت بود …

این رمان فقط برای معرفی میباشد

شماره پشتیبانی : 09170366695

###

دانلود رمان ریما از Shadinn pdf

دانلود رمان ریما از Shadinn pdf

دانلود رمان ریما اثر Shadinn بصورت رایگان

دانلود رمان پلیسی کلکلی ریما اثری بینظیر از Shadinn رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : ریما

تعداد صفحه : نامشخص

نویسنده : Shadinn

ژانر : پلیسی کلکلی

دانلود رمان ریما از Shadinn نگارش قوی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

ریما خلاصه رمان

ریمای ما یه دختر شاد و شیطون و بیخیالی که دومی نداره!از اون بیخیالا!یه دختر باهوش،یه دختر نابغه!تو 15 سالگیش به یه قمار باز فروخته میشه ولی از جایی که فوق خرشانسه دم به تله نمیده درمیره!خودشوباکمک اطرافیانش میسازه،از هوشش و نبوغش نهایت استفاده رو میکنه و…تبدیل میشه به یه هکر کلاه سیاه،یه کابوس یه خواب بد برای سرگرد سانیار ستوده، مامور پرونده ی کابوس تاریک!

میشه مامور پرونده ی کسی که از سه هکر برتر جهانه،کسی که چه تو ایران چه اون ور آب یه قاچاقچی بنامه!حالا آیا این مامور جوونه ما که یه آدم نسبتا نابغه است میتونه کسی رو که تمام حرکاتش رو پیش بینی میکنه گیر بندازه؟…

پایان خوش

گوشه ای از رمان ریما

###

شماره پشتیبان : 09170366695

دانلود رمان آنائل رانده شده بدون سانسور

دانلود رمان آنائل رانده شده بدون سانسور

دانلود رمان آنائل رانده شده از سحر نصیری بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه، هیجانی آنائل رانده شده اثری بینظیر از سحر نصیری رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : آنائل رانده شده

تعداد صفحه : 1361

نویسنده : سحر نصیری

ژانر : عاشقانه، هیجانی

دانلود رمان وصیت نامه به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

آنائل رانده شده خلاصه رمان

از بچگی تو گوشمـ خوندن فریا ناف بریدمـه. مـن نامـی شهیاد مـردی قدرتمـند و جدی تمـامـ زندگیمـ رو از دور تمـاشاش کــردمـ کــه غرایزمـ کــار دستمـ نده. انقدر غرق فر مـوهاش و شیطنت چشمـ‌هاش شدمـ کــه یادمـ رفت اون از وجود مـن توی زندگیش بی‌خبره. اون ناف بریده‌ی مـن بود و قولش رو بهمـ داده بودن و حتی از این کــه مـال مـنه خبر نداشت. پس وقت این رسیده بود کــه خودمـ رو بهش نشون بدمـ. خیال مـی‌کــردم همـه‌چیز طبق نقشه پیش مـیره و اون برای همـیشه مـال مـن مـیشه ولی فکــرش رو همـ نمـی‌کــردمـ کــه فرشته کــوچولوی مـن یه کــله آتیشیه سرکــش باشه کــه مـدامـ نه روی حرفمـ مـیاره و ازمـ سرپیچی مـی‌کــنه.

گوشه ای از رمان آنائل رانده شده

دامن لباس عروسی که به سلیقهی خودم نبود و نمیدانم در این مدت کم چگونه فراهم کرده بودند را مرتب کردم و با چشمهایی بسته نفس سنگینی کشیدم. به این فکر میکردم بعد از امروز قرار است چطور زندگی کنم و چگونه سرم را بالا بگیرم!

هیچکداممان نیاز به یک رسوایی جدید نداشتیم! بالاخره بعد از چند دقیقه که ساعتها طول کشید؛ مامان زهره وارد اتاق شد و با چشمهایی سرخ شده نگاهم کرد.آمادهای دخترم؟

چنگی به دامن لباسم زدم و لرزیدم، نه از سرما بلکه از ترس و درد!از جایم بلند شدم و به سمتش به راه افتادم. بازویم را گرفت و مرا به سوی سفرهی عقد کوچک وسط اتاق کشاند. جمعیت آنقدر کم بود که انگار دخترکی سیاه بخت را عروس میکردند! دندانهایم را به هم فشردم و به مردی که منتظر نگاهم میکرد چشم دوختم

دانلود رمان آنائل رانده شده سحر نصیری

قدم به قدم به سفرهی عقد و به مرد رو به رویم نزدیک شدم و تلاش کردم تا کسی ردهای به جا مانده از کبودی را روی تنم نبیند.چشمم به فرشته که افتاد با اخم و چهرهای درهم از من رو برگرداند. حق داشت حتی برای خودم هم آدم متعفنی بودم. دوباره چشمانم را به سمت سفرهی عقد و نگاه منتظرش برگرداندم.

با همان نگاه خیره کنارش روی صندلی نشستم… عاقد که شروع به خواندن عقد کرد عقل از سرم ربوده شد و ذهنم به گذشته سفر کرد!
به روزهایی که مرا تا پای این سفره کشاند! روی صندلی نشسته بودم و گلولای میان انگشتانم را پاک میکردم. نگاهم از پنجرهی کوچک زیر زمین مدام روی در باغ متمرکز میشد.

اگر قبل از آمدن مهمانها خودم را به خانه نمی رسانده و دوش نمیگرفتم بیشک اینبار مامان زهره مرا از فرزندی خلع میکرد .
میدانستم گونههایم از رنگ روی سفال نقش گرفته و سر تا پایم گلی است کاش انقدر
محو کوزههای رنگی نمیشدم . همین که از روی صندلی بلند شدم در باز شد و ماشین شاسی بلندی وارد حیاط باغشد .

دانلود رمان اتریوم اثر آدنا کوک

دانلود رمان اتریوم از آدنا کوک بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه_اجتماعی_معمایی اتریوم اثری بینظیر از آدنا کوک بصورت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

ژانر رمان : عاشقانه_اجتماعی_معمایی

نویسنده رمان : آدنا کوک

تعداد صفحه : 3466

خلاصه رمان :

در پاییز ۱۳۹۶ صرافی رمز دیجیتال بیترکس میلیون‌ها دلار از دارایی‌های کاربران ایرانی را به بهانه تحریم‌ها بلوکه کرد. بالاخره با گذشت حدود دو سال بعد از گذر از یکی از تاریخی‌ترین سقوط‌های بیت‌کوین این دارایی‌ها آزاد شدند. داستان از دید کیمیا و کتی روایت می‌شود. کیمیا خلاق و باهوش است. از همسرش جدا شده و در دنیای بی رحم اطرافش تصمیم به خودسازی دارد. در دنیایی دیگر، کتی، زیبا و شاد است و زندگی عاشقانه‌ای دارد. ولی ناخواسته درگیر بلندپروازی های برادرش کیوان می‌شود.

دانلود رمان اتریوم اثر آدنا کوک بصورت رایگان

دانلود رمان اتریوم اثر آدنا کوک بصورت رایگان به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در هویزه بوک

دانلود رمان خنیاگر غمگین از یگانه اولادی و مینا شوکتی pdf

دانلود رمان خنیاگر غمگین از یگانه اولادی و مینا شوکتی pdf

دانلود رمان خنیاگر غمگین از یگانه اولادی و مینا شوکتی pdf

دانلود رمان #عاشقانه خنیاگر غمگین اثری بینظیر از یگانه اولادی و مینا شوکتی بصورت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

ژانر رمان : #عاشقانه

نویسنده رمان : یگانه اولادی و مینا شوکتی

تعداد صفحه : 1895

خلاصه رمان :

داستان هیراد که خطای گذشته اش مثل طوق از گردنش آویزونه و سعی داره با خراب کردن زندگیش خوشبختی رو از خودش دریغ کنه تا بلکه تنبیه بشه ولی میون خراب کردن هاش دختر کوچولویی وارد زندگیش میشه که اونو مجبور میکنه ناخواسته بشه بابا لنگ درازش!

دانلود رمان خنیاگر غمگین اثر یگانه اولادی و مینا شوکتی نگارش قوی

دانلود رمان خنیاگر غمگین اثر یگانه اولادی و مینا شوکتی نگارش قوی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در دانلود رمان

دانلود رمان طبقه تاریک pdf از ستاره شجاعی‌ مهر

دانلود رمان طبقه تاریک pdf از ستاره شجاعی‌ مهر

دانلود رمان طبقه تاریک از ستاره شجاعی‌ مهر

دانلود رمان عاشقانه، معمایی طبقه تاریک اثری بینظیر از ستاره شجاعی‌ مهر بصورت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

ژانر رمان : عاشقانه، معمایی

نویسنده رمان : ستاره شجاعی‌ مهر

تعداد صفحه : 338

خلاصه رمان :

سونا برای رسیدن به ارثیه‌ی خانوادگی مجبور است به مکانی ناشناخته برود تا از چند کودک نگه داری کند! اما شب‌ها در آن مکان صداهای عجیب و غریبی می‌شنود از طرفی وجود مردی جوان مرموزی در نزدیکی‌ اش همه چیز را پیچیده‌تر می‌کند …

دانلود رمان طبقه تاریک از ستاره شجاعی‌ مهر

دانلود رمان طبقه تاریک از ستاره شجاعی‌ مهر به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در دانلود رمان

صفحه بعدیصفحه قبلی