دانلود رمان جدید

دانلود رمان ازدواج توتیا از نیلوفر قائمی فر بصورت رایگان

دانلود رمان ازدواج توتیا از نیلوفر قائمی فر بصورت رایگان

دانلود رمان ازدواج توتیا از نیلوفر قائمی فر بدون سانسور

دانلود رمان #عاشقانه #اجتماعی ازدواج توتیا اثری بینظیر از نیلوفر قائمی فر رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : ازدواج توتیا

تعداد صفحه : ۴۴۲

نویسنده : نیلوفر قائمی فر

ژانر : #عاشقانه #اجتماعی

دانلود رمان ازدواج توتیا از نیلوفر قائمی فر pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

ازدواج توتیا خلاصه رمان

گاهی تو زندگی نمیدونی انتخابت درسته یا نه، نمیدونی عکس العملت عاقلانه است یا نه، جای عقلت غرورت تصمیم میگیره، نفرتت راهت رو نشون میده و انتقام مثل یه ویروس تموم جونتو میگیره اما زهی خیال باطل که این حس کینه جویی اول از همه به خودت ضربه وارد میکنه…!

وقتی دل آدم سیاه بشه چشماش به خیلی چیزا بسته میشه مثل معرفت، مثل عشق، مثل عقل…!

گاهی میدونی داری راه رو اشتباه میری، زجر میکشی ولی میگی غرورمو شکوندن، فکر میکنی با لجبازی داری تلافی میکنی ولی خبر نداری که لجبازی تو زندگی چاقوی دولبه است، هر وَرِشُ که بگیری دست خودتم میبره!

من توتیا دختر کوچیک جعفرآقا درست عین عقل کل خونواده همیشه حرفام و تصمیماتم درست بود اما یه امتحان کوچیک یه تصمیم بزرگ یه غرور کاذب، زندگی منو زیر و رو کرد اونقدر که یه توتیا شد و یه آینه عبرت…

گوشه ای از رمان ازدواج توتیا

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 19 هزار تومان

دانلود رمان داناوان اثر کیمیا وارثی نگارش قوی

دانلود رمان داناوان اثر کیمیا وارثی نگارش قوی

دانلود رمان داناوان با لینک مستقیم

دانلود رمان جنایی پلیسی معمایی علمی داناوان اثری بینظیر از کیمیا وارثی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : داناوان

تعداد صفحه : بدون دستکاری

نویسنده : کیمیا وارثی

ژانر : جنایی پلیسی معمایی علمی

دانلود رمان طنز بدون سانسور به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داناوان خلاصه رمان

رائیکا داناوان، پلیس تازه‌کار شهر فینیکس، مأموریت می‌گیرد تا برای مراقبت از یک دختر پانزده‌ساله و بررسی جنایت‌ها و قتل‌های پی‌در‌پی به شهر متروکهٔ جروم سفر کند و در عمارتی قدیمی مستقر شود؛ اما این شهر متروکه بوی خون می‌دهد، بوی خون انسان‌هایی که توسط هیولاهای درکمین‌نشستهٔ آنجا به قتل رسیده‌اند؛ اما مشکل اساسی فقط هیولاها و …

گوشه ای از رمان داناوان

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 9 هزار تومان

دانلود رمان میراث یاس از سیما نبیان منش بصورت رایگان

دانلود رمان میراث یاس از سیما نبیان منش بصورت رایگان

دانلود رمان میراث یاس اثر سیما نبیان منش بصورت رایگان

دانلود رمان عاشقانه , انتقامی , ایرانی , بزرگسال میراث یاس اثری بینظیر از سیما نبیان منش رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : میراث یاس

تعداد صفحه : ۳۳۶۲

نویسنده : سیما نبیان منش

ژانر : عاشقانه , انتقامی , ایرانی , بزرگسال

دانلود رمان میراث یاس رایگان به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

میراث یاس خلاصه رمان

درباره دختری به نام یاس که از طریق دوستش برای کار تو هواپیمای مردی به نام میراث به دیدن اون میره که …

گوشه ای از رمان میراث یاس

دالی، سلام بچه ها، من اومدم باز اومدم، با یه رمان جذاب دیگه اومدم. اسم رمان چیزی نیست جزء میراث یاس. بلههه اسم رمان میراث یاسِ که نویسنده اش هم خانوم سیما نبیان منشِ. وقتی این رمان رو میخوندم پیش خودم گفتم وای چه قلم روانی داره خانوم نبیان منش. واقعا از نوع نوشتنش خوشم اومد و تو خوندنش راحت بودم. یه چیزی دیگه هم به سمع نظرتون برسونم که داستانش واقعا متفاوت با داستان های عاشقانه دیگه ست. بله لو دادم ژانرش عاشقانه ست که نویسنده ماهرش چاشنی انتقام هم قاطیش کرده . و این ویژگی ها باعث شده از خوندن این رمان کیف کنید و حسابی راغب‌تر و مشتاق تر بشید، که آیا این نویسنده کتاب های دیگه ای هم نوشته یا نه. باید به یه نکته دیگه هم اشاره کنم که تعداد صفحات این کتاب بالای ۳۰۰۰ تا صفحه اس، اما سر سری رد نشید و به خاطر تعداد صفحات زیادش جا بزنید. بلاخره رمان دیگه نه برگ چغندر. باید اینا بگم بهتون از یه رمان صفحات زیاد انتظار میره نه اینکه طرف با چهارتا صفحه اسم کتابش رو بزاره رمان عاشقانه. من که از این رمان واقعا خوشم اومده و به کسانی که رمان بازن پیشنهاد میدم حتما از خوندن این رمان قافل نشن. قول میدم با خوندنش بهترین سرگرمی رو برا خودتون رقم بزنید و از خوندن اون پشیمون نشید . به امید دیدار تا معرفی یه رمان دیگه بهتون.

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 20 هزار تومان

دانلود رمان می گل (دو جلد) از سمیرا میس بدون سانسور

دانلود رمان می گل (دو جلد) از سمیرا میس بدون سانسور

دانلود رمان می گل (دو جلد) از سمیرا میس نگارش قوی

دانلود رمان عاشقانه می گل (دو جلد) اثری بینظیر از سمیرا میس رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : می گل (دو جلد)

تعداد صفحه : کامل بدون سانسور

نویسنده : سمیرا میس

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان ظالم و زیبا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

می گل (دو جلد) خلاصه رمان

جلد اول

دختری به نام می گل که خواهرش تر گل میخواست اونو مجبور به تن فروشی کنه….اما این دختر میخواد درس بخووونه…….

پسری که خواهرش قبلا با اون رابطه داشته می گل رو ازش میخره یه آدم مغرورر……….به خاطر اینکه به فساد کشیده نشه….

جلد دوم

میگل و شهروز بچه دار میشن…

گوشه ای از رمان می گل (دو جلد)

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 15 هزار تومان

دانلود رمان خودشو کوبید بهم ( آغوش خالی ) با لینک مستقیم

دانلود رمان خودشو کوبید بهم ( آغوش خالی ) با لینک مستقیم

دانلود رمان خودشو کوبید بهم ( آغوش خالی ) بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه , ایرانی خودشو کوبید بهم ( آغوش خالی ) اثری بینظیر از زهرا قلنده رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : خودشو کوبید بهم ( آغوش خالی )

تعداد صفحه : 1936

نویسنده : زهرا قلنده

ژانر : عاشقانه , ایرانی

دانلود رمان های havva7 به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

خودشو کوبید بهم ( آغوش خالی ) خلاصه رمان

درباره دختری به نام مینو که همه چیز از یه سلفی گرفتن با یه بازیکن معروف شروع میشه و …

گوشه ای از رمان خودشو کوبید بهم ( آغوش خالی )

«رضوانه»
بعد از تمام شدن آخرین امتحان، از سالن بیرون می‌آیم و اولین جایی که دید می‌زنم، ماشین‌های مقابل در مدرسه است. انتظار دارم کسی جز باربد دنبالمان آمده باشد. بدون این‌که کسی را ببینم، کیفم را که قبل از امتحان پشت پنجره‌ی کلاس گذاشته‌ام، برمی‌دارم و خودکارم را داخلش می‌اندازم. دوباره از دیوار کوتاه مدرسه به مردانی که بیرون منتظر فرزندانشان ایستاده‌اند، نگاه می‌کنم. هم‌زمان کژال کنارم می‌آید و هم‌قدمم می‌شود.
– چشمم روشن، ببین کی اومده دنبالمون!
با تعجب نگاهش می‌کنم. با چشم و ابرو به دیوار کوتاه مدرسه اشاره می‌کند. مسیر اشاره‌اش را دنبال می‌کنم و با دیدن باربد که با چند مرد دیگر حرف می‌زند، اخم‌هایم درهم می‌رود و کیفم را روی شانه‌ام محکم می‌کنم.
– من که باهاش نمیام خیلی بدچشمه!
روی کمرم می‌کوبد و از ساز مخالف زدن‌هایم، حرصش درمی‌آید.
– خله، دوستت داره که اون‌طوری نگات می‌کنه! از بدچشمی‌اش نیست.

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 24 هزار تومان

دانلود رمان پادشاه زمستان از میسنا میم بصورت رایگان

دانلود رمان  پادشاه زمستان از میسنا میم بصورت رایگان

دانلود رمان پادشاه زمستان از میسنا میم بصورت pdf

دانلود رمان عاشقانه , اربابی , ایرانی , بزرگسال پادشاه زمستان اثری بینظیر از میسنا میم رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : پادشاه زمستان

تعداد صفحه : 2847

نویسنده : میسنا میم

ژانر : عاشقانه , اربابی , ایرانی , بزرگسال

دانلود رمان های نویسنده vania b به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

پادشاه زمستان خلاصه رمان

درباره مردی به نام مسیح که از زن قبلیش خیانت دیده و خاطره خوبی از ازدواج نداره تا اینکه به اجبار پدرش دوباره ازدواج میکنه و …

گوشه ای از رمان پادشاه زمستان

“مسیح” باورم نمیشه بعد ده سال میلاد رو دیدم توی فرانسه باهاش اشنا شدم دکترای جراحی زیبایی میخوند همسن خودم بود تعجبم بیشتر از این شد که مادربزرگش توی روستا زندگی میکنه. غروب بود و هوا تاریک شده بود که مایسا اومد با دوستاش رفته بود بیرون و گفته بودم قبل تاریکی اینجا باشه سمت پله ها میرفت که با عصبانیت گفتم:

گفته بودم قبل تاریکی خونه باشی نگفتم؟ برگشت سمتم و هولزده گفت: سلام اینجایی نگفتم دیر بیای دیگه اجازه نمیدم؟ _داداش به خدا من زود برگشتم فقط اروم رانندگی کردم ببخشید دیگه تکرار نمیشه. _فعلا خبری از بیرون رفتن دیگه نیست.

ناراحتی رو توی صورتش به وضوح دیدم ولی خندید و گفت: اینارو ول کن بیا یه چیزی نشونت بدم اگه ببینیش دلت غش میره واسش. با اخم نگاهش می‌کردم که با هیجان نزدیکم شد و صفحه گوشیش رو مقابلم گرفت چشم از قیافه ذوق زده اش گرفتم و گذرا نگاهی عکس توی گوشی کردم و یدفعه گردنم محکم برگشت سمت گوشی چنان محکم که صدای شکستن استخون گردنم رو شنیدم.

خیره‌ی عکس شدم باورم نمیشه مگه میشه تا این حد شباهت فقط اون یه نوزاده ولی انگار سیبیه که دو نصف شده مخصوصا چشماش. دهنم باز کردم و ب سختی گفتم: ای… این کیه؟ لبخند تلخی زد …

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 25 هزار تومان

دانلود رمان هم دوست هم دشمن اثر هلیا عسگری بصورت رایگان

دانلود رمان هم دوست هم دشمن اثر هلیا عسگری بصورت رایگان

دانلود رمان هم دوست هم دشمن اثر هلیا عسگری بصورت رایگان

دانلود رمان عاشقانه هم دوست هم دشمن اثری بینظیر از هلیا عسگری رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : هم دوست هم دشمن

تعداد صفحه : 1231

نویسنده : هلیا عسگری

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان ژیکال به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

هم دوست هم دشمن خلاصه رمان

روایت مواجه‌ی دو آدمی که هر دو درد دیده و زجر کشیده‌اند. یکی دست گذاشته روی زانوهایش و ایستاده و یکی، تا زانو فرو رفته در باطلاق درونش. این‌دو برای نجات خود از خود، برخلاف تصمیم غرورشان، ناخودآگاه دست به سوی هم دراز میکنند..

گوشه ای از رمان هم دوست هم دشمن

“ساغر” نشسته بالای سر ثریا به پشت پر پلک های بسته ش خیره شده بودم و اشک میریختم. رفتنش رو حالا من هم حس می‌کردم رنجورتر و بی هواس تر از همیشه بود و من واقعا! تنهایی نمی‌تونستم با این حجم از غم رو به رو شم. موبایلم رو چنگ زدم و به صفحه‌ی

بدون پیامش خیره شدم. هیچ کس حالی ازم نپرسیده بود. گاهی عسل، گاهی آذر و نادیا و کیوان و نیما پیامی می‌دادند. به دوستام گفته بودم شمالم و حال مادربزرگم خوب نیست. گفته بودند میایم و گفته بودم نه. روی تماس ها کلیک کردم پایین تر رفتم. خیلی

پایینتر تا رسیدم به اسم علی، با قلب مشکی. من حتی نمی دونستم اسم من توی موبایلش چی سیو شده. بغضم رو قورت دادم.دلم میخواست زنگ بزنم و سرش داد بکشم. بگم یکبار،فقط یکبار ایستادم و حرف زدم! همون هم طاقت نیاوردی مثل همیشه فرار کردی. مثل

همیشه رفتی! دلم می خواست حرف بزنم و جیغ بکشم تا شاید کمی، این بار سنگینی که روی شونه هام بود کم شه. نفسی گرفتم،قدم گذاشتم داخل آشپزخونه و روی اسمش کلیک کردم. یک بوق، دو وق، صداش پیچید و اشک من چکید. -چیشده؟ لحنش هم طلبکار بود و هم نگران …

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 9 هزار تومان

دانلود رمان شب نشینی پنجره های عاشق pdf

دانلود رمان شب نشینی پنجره های عاشق pdf

دانلود رمان شب نشینی پنجره های عاشق

دانلود رمان عاشقانه شب نشینی پنجره های عاشق اثری بینظیر از گلناز فرخ نیا رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : شب نشینی پنجره های عاشق

تعداد صفحه : 2612

نویسنده : گلناز فرخ نیا

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان شب نشینی پنجره های عاشق از گلناز فرخ نیا pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

شب نشینی پنجره های عاشق خلاصه رمان

حکایت دختری به نام سایه را که از دانشگاه اخراج شده، اما از اون جایی که سابقه بدش فرصت انجام خیلی از فعالیت ها رو از اون گرفته، به پیشنهاد یکی از اطرافیانش به سراغ شغل آشپزی میره، او در خونه هایی که بهش پیشنهاد داده میشه، شروع به کار می کند، در این بین مردی عجیب و بدخلق که از قضا درگیری های زناشویی بسیاری هم داره، سر راه سایه قرار می گیره …

گوشه ای از رمان شب نشینی پنجره های عاشق

به پهلوی مامانم می‌زنم که داخل برود. تا بخواهد فرصتِ سوال‌و‌جواب پیدا کند، خودم سریع پله‌های یک طبقه را پایین می‌آیم. باز موبایلم در جیب شلوار جینم می‌لرزد. می‌ایستم و با کورسویی از امید در دل می‌گویم یعنی ممکن است آن شماره‌ای نباشد که نمی‌خواهم ببینم! و باز امیدم نا‌امید می‌شود. چند لحظه به دیوار راهرو تکیه می‌دهم. با بهت همان‌طور که به اسم رضا خیره می‌مانم. فکر می‌کنم آخر چطور ممکن است بعد از این همه سال، درست از پنج صبح روز عقد سپیده او باید به یاد من بیفتد.

هر چند دقیقه یک‌بار هی به من زنگ بزند؟ دوباره گوشی را در جیب شلوارم سر می‌دهم. با این‌که اصلاً آدم خرافاتی نیستم اما کم‌کم دارد دلم شور می‌افتد. به سرعتِ قدم‌هایم می‌افزایم. بدو‌ بدو خودم را به حیاط می‌رسانم. هوای داغ تابستان در جا به استقبالم می‌آید. سریع می‌چرخم و از راهروی باریک سمت چپ به‌طرف حیاط‌خلوت می‌روم. بلافاصله با دیدن تور سپیده که توسط باد لای آجرهای باقی‌مانده از تعمیرات طبقه سومی‌ها گیر کرده است آه از نهادم بلند می‌شود.

حیاط‌خلوت بر‌عکسِ حیاطِ اصلی کثیف و پر از اسباب اضافی و شلوغ و بی‌سر‌وسامان است. به قول مامان سگ صاحبش را نمی‌شناسد. سعی می‌کنم با نهایت دقت و احتیاط تور سپیده را از زمین بردارم. حواسم پیِ دنباله بلندش است که کلا سیاه شده و لبه‌ی تور کوتاهش که به لطف آجرها، گردِ نارنجی گرفته. ناگهان با حسِ حضور شخصی پشت پنجره‌ی طبقه‌ی اول که کاملاً هم سطح با حیاط‌خلوت است خون در تنم یخ می‌بندد. تا سرم را بالا می‌برم، می‌بینم کسی نیست. قلبم بی‌امان می‌کوبد….

دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار اثر شیرین نور نژاد بصورت رایگان

دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار اثر شیرین نور نژاد بصورت رایگان

دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار اثر شیرین نور نژاد بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه طنز بوسه بر گیسوی یار اثری بینظیر از شیرین نور نژاد رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : بوسه بر گیسوی یار

تعداد صفحه : ۳۸۱۵

نویسنده : شیرین نور نژاد

ژانر : عاشقانه طنز

دانلود رمان ذهن خالی پی دی اف به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

بوسه بر گیسوی یار خلاصه رمان

دو همسایه با دو دنیا و عقیده متفاوت! یه دختر قرتی و باکلاس که زندگیش نظم خاصی داره. و یک پسر لات و ناخلف که کفتربازی یکی از تفریحاتشه.  امااا هردو به یه چیزی عقیده دارن. اونم اینکه میتونن اون یکی رو به زانو دربیارن!! و از اون خونه که حق خودشون میدونن فراری بدن . سر کینه و لجبازی باهم ازدواج میکنن. هیچکدوم قصد کوتاه اومدن ندارن و هر راهی رو میرن تا اون یکی کم بیاره. اما در آخر به جایی میرسه…

گوشه ای از رمان بوسه بر گیسوی یار

ساعت هشت صبح با شنیدن صدای پیام گوشی چشم باز میکنم باز هم… خودش است! _میای پاشو بیا بریم. از کارش وا مانده ام! واقعا نمی‌فهمد که با من چه کرده؟!! چطور می تواند انقدر وحشتناک باشد؟! ویران کند و اصلا به یک ورش هم نیاورد چطور همه چیز برایش تا این حد بی اهمیت و مسخره است؟!!

گوشی را روی حالت سکوت میگذارم و چشم میبندم… تا بار دیگر بغض نکنم. که میکنم! برایم اهمیت دارد بوسه ی وحشتناکی بود… حرف های خُرد کننده ای بود… چطور بی تفاوت باشم؟! هر چقدر هم حورا باشم و نخواهم کم بیاورم، اما اینبار به قدری سخت و سنگین است که نمیتوانم واقعا دیگر توان ندارم که همچنان بخندم و به روی خود نیاورم و با روی باز از او و این بازی استقبال کنم دیگر توان ندارم باهاش رو در رو شوم و نفرت و دل شکستگی ام را پنهان کنم. ساعت نه صبح… زنگ در خانه به صدا درمی آید. خودش است؟!

رمان بوسه بر گیسوی یار از شیرین نور نژاد

چند تقه به در میخورد و صدای بیخیالو بلندش می آید: -هي حوری… من دارم میرم شرکت، اگه میخوای بیای سیم ثانيه حاضر شو بپر پایین… دو مین بیشتر صبر نمیکنم! وقتی فقط مات و مبهوت به در بسته نگاه میکنم، او دقیقه ای دیگر به در می‌کوبد و میغرد: اه توام بابا عنشو در میاری… گورت میای یا نه؟!! چقدر طلبکار …

دانلود رمان بازگشت طیطو از سرو روحی بصورت رایگان

دانلود رمان بازگشت طیطو از سرو روحی بصورت رایگان

دانلود رمان بازگشت طیطو بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه انتقامی بازگشت طیطو اثری بینظیر از سرو روحی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : بازگشت طیطو

تعداد صفحه : 2970

نویسنده : سرو روحی

ژانر : عاشقانه انتقامی

دانلود رمان 7 آسمان عشق به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

بازگشت طیطو خلاصه رمان

نگارین جوان شیر ، دختر تنها و مستقلی است که بار زندگی دو نفره با خواهرش را به دوش میکشد ، در یک پرنده فروشی کار میکند  و با درآمد ناچیزش زندگی اش را می گذراند ، در این بین خاندان بزرگ و متمولی با آمدن فرزند ارشدش به وطن  دچار یک چالش بزرگ می شود …  مهندس آزاد زرنگار به محض اینکه بازگشت رقیبش را نزدیک می بیند ، مهره هایش را آماده ی مبارزه میکند و تمام تلاشش برای  کیش و مات کردن شاه را به کار میگیرد .بستگی دارد از چه زاویه ای ، به مهره های چیده شده در صفحه ی شطرنج نگاه کرد!  پیاده ، مهره‌ ای بسیار مهم برای مبارزه است،  این مهره در حالی که جابه‌ جایی محدودی دارد و مهره‌ ای کم‌ ارزش شمرده می‌شود ، پتانسیل زیادی دارد و میدان نبرد شطرنج را تشکیل می‌دهد.

پایان باز !

گوشه ای از رمان بازگشت طیطو

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 15 هزار تومان

دانلود رمان تنهایی با لینک مستقیم

دانلود رمان تنهایی با لینک مستقیم

دانلود رمان تنهایی از مریم بوذری بصورت pdf

دانلود رمان عاشقانه تنهایی اثری بینظیر از مریم بوذری رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : تنهایی

تعداد صفحه : 3526

نویسنده : مریم بوذری

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان تنهایی اثر مریم بوذری بصورت رایگان به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

تنهایی خلاصه رمان

چند ماهی بود حسابدار یکی از شرکت های وابسته به هولدینگ ساختمانی جاوید شده بودم که متوجه اختلاس مدیر اجرایی شرکت شدم… به زحمت شماره مهندس جاوید که به فرعون بزرگ معروف بود رو به دست آوردم و باهاش تماس گرفتم و از اختلاسی که تو شرکت درو پنجره سازی هولدینگ می شد خبر دادم‌ ولی نمی دونستم خودم رو تو چه هچل بزرگی خواهم انداخت.

گوشه ای از رمان تنهایی

چند روز از رفتن جاوید به ترکیه می گذشت.. با صدای زنگ گوشیم متوجه موبایلم شدم و با دیدن اسم جاوید روی اون سریع پاسخ دادم. بعد از سلام و احوالپرسی ازم خواست به اتاقش برم و تو کشوی دفترش موبایلی رو که اونجا گذاشته پیدا کنم به اتاقش رفتم و از کشوی میزش موبایل رو برداشتم و او با گفتن رمز که انگار تاریخ تولدش بود وارد لیست تماس ها شدم و شماره آخرین تماس رو به جاوید دادم با خودم گفتم:

پس اینطور جناب جاوید دو تا موبایل دارند… ازش خداحافظی کردم و همین که خواستم موبایل رو ببندمو سر جاش بذارم با دیدن برنامه اینستاگرام واردش شدم و با دیدن آیدی آراز حصاری ۲ برق از سرم پرید یه جورایی ته دلم حدس می زدم که آراز حصاری ۲ او باشه ولی باز از این واقعیت جا خوردم… صدای زنگ موبایل در دستم از جا پروندم و با دیدن تماس با شماره جاوید ناخودآگاه تماس رو وصل کردم:

گوشی رو بذار سر جاششش… از لحن پر تحکم و عصبانیش قلبم فرو ریخت. از کجا فهمیده بود… بعد یاد دوربین افتادم… همزمان به اطراف نگاه می‌کردم تا بتونم دوربین داخل اتاق رو پیدا کنم. پیداش کردم …

دانلود رمان نوشیکا از نساء حسنوند بدون سانسور

دانلود رمان نوشیکا از نساء حسنوند  بدون سانسور

دانلود رمان نوشیکا pdf

دانلود رمان عاشقانه نوشیکا اثری بینظیر از نساء حسنوند رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : نوشیکا

تعداد صفحه : 2847

نویسنده : نساء حسنوند

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان دختر شر کلاسم pdf به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

نوشیکا خلاصه رمان

خلاصه رمان: امروز بار جدید سفارش دادم، حول‌ و‌ حوش ساعت ۱۱ میرسه در مغازه. یاسر حواست جمع باشه بار ابریشمه، کم و کاستی پیش نیاد… آره خودمم هستم، تا نیم ساعت دیگه برمی‌گردم، فقط اگه زودتر از من اومدن تو حواست باشه. پیچید تا پله‌ های حجره‌ی حاج صابر رو بالا برود که با دیدن موتوری که با سرعت به سمتش می‌آمد و شیشه‌ای که در دستش بود، حرف در دهانش ماسید. نمی‌دانست ماجرا چیست، فقط متوجه شد آن دختر چادری با مشمای پر آبی که دو ماهی قرمز داخلش بود و چند قدمی با او فاصله داشت، هدفشان است.

گوشه ای از رمان نوشیکا

چرا به صورتش نگاه نمیکرد؟ رفتار دخترک درست از بعد عقد تغییر کرده بود تمام برخوردهایشان را مرور کرد در همه حالت دخترک جسور بود و پر سر و زبان نگاهش جسارت داشت و بی پروا بود. چه چیزی تغییر کرده بود که این گونه نسبت به او جبهه گرفته و حتی به صورتش نگاه نمیکرد؟! ذهن درگیرش جمله ی آهو را هلاجی نکرده بود که او به قصد ترک اتاق از کنارش گذشت و یاسین ناغافل بازویش را گرفت.

آهو هراسانه چرخید و بدون اینکه مهلت کاری به یاسین بدهد با شدت بازویش را از دست او کشید. چی… چیکار میکنید؟!

رنگش به گچی دیوار رفته بود و یاسین را در بهتی بدتر از

قبل فرو برده بود. گیج در را بست که تا زمانی که تکلیفشان را روشن نکرده کسی مزاحم نشود و نفهمید چطور دل دخترک بیچاره را آشوب کرد. ضربان قلبش اوج گرفت و دستانش از ترس یخ زد. وقتش رسیده بود؟ یعنی صبرش تا همینجا بود؟

عقب عقب رفت و با تته پته گفت: چرا… چرا در رو بستید؟ بازش… بازش کنید. جمله ی آخر را با التماس نالید و چشم های یاسین از تعجب گرد شد. در عجب بود از رفتارهای آهو قدمی جلو رفت و با شک پرسید چیزی شده آهو خانوم؟ من کار اشتباهی کردم؟ ای آهو خانوم و درد چرا رهایش نمی کرد؟ کم مانده بود اشکش در بیاید. در رو باز کنید. توروخدا. ابروهای یاسین به پس کله اش رسیده بود. این چه رفتاری بود؟!

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 25 هزار تومان

دانلود رمان گریز از تو

دانلود رمان گریز از تو

دانلود رمان گریز از تو از مریم نیک فطرت بصورت pdf

دانلود رمان عاشقانه گریز از تو اثری بینظیر از مریم نیک فطرت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : گریز از تو

تعداد صفحه : 5373

نویسنده : مریم نیک فطرت

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان گریز از تو pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

گریز از تو خلاصه رمان

داستان راجب یه باند بزرگ خلافه و دختر بی گناهی که بی خبر از همه چی تو دل همین آدما به دنیا اومده و حالا به هر طریقی سعی می‌کنه از خونه اش فرار کنه. اما خب سرنوشت اونو میبره غلط ترین جای ممکن…

گوشه ای از رمان گریز از تو

دست و پایش به شدت میلرزید و قلبش توی دهانش میکوبید. نشسته بود پشت تک درخت انتهایی باغ تا از دید نگهبان ها در امان باشد. نور ها هر لحظه میچرخید و توی چشمش میزد تا هراسش بیشتر شود. از آخرین لحظه ایی که در آن عمارت منحوس گذرانده بود یک ساعت هم نمی‌گذشت و با یاد آوری اش تنش بیشتر از قبل مور مور شد. دست مشت کرد و نگاه نفرت بارش چرخید روی ساختمان درندشتی که میان باغ بود.

با انزجار چشم بست و طولی نکشید که با صدای خاموش شدن چند ماشین به خودش آمد. کف دستش را گذاشت روی تنه درخت و سر کج کرد تا اوضاع را کنترل کند. تعداد نگهبان ها در عرض چند دقیقه بیشتر شده بود و ماشین هایی که هیچکدام را نمی‌شناخت… با تعجب عقب کشید و دستش روی قلبش نشست. با این وضع حتی نمیتوانست خودش را به دروازه اصلی برساند. دوباره پناه گرفت پشت درخت و سرش چسباند به زانوهای لرزانش… دندان هایش از شدت برودت هوا روی هم ساییده می‌شد.

حتی وقت نکرده بود یک دست لباس گرم به تن بزند. گوش هایش با شنیدن صداهای عجیب و غریبی تیز شد و سرش با تعجب بالا آمد. انگار کسی فریاد می‌زد. فاصله اش با عمارت کم نبود اما شدت سر و صدا آنقدر زیاد بود که به گوش او هم برسد.

دانلود رمان گریز از تو از مریم نیک فطرت

سوز بیشتری توی جانش بالا زد و با دست هایش بازوهایش را چنگ زد. لبخند تلخی زد و آسمان هم با این عظمت برایش دل نمیسوزاند. به جایش با سخاوت نمک میریخت روی زخم کپک زده اش…

پوفی کشید و با کم شدن سر و صداها دوباره سرش را چرخاند. محافظ ها با عجله داخل عمارت رفتند. حیرت زده خودش را جلوتر کشید و چشمانش با دیدن فضای خالی روبرویش گرد شد. با دقت چشم چرخاند توی باغ و حتی چراغ های گردان هم خاموش شده بودند.

لب هایش محکم میان دندان هایش فشرد و با احتیاط از پشت درخت بیرون جست. رفت توی قسمت تاریک باغ و پاورچین پاورچین قدم برداشت. صدای صحبت چند نفر خورد به گوشش و قلبش ایستاد. همانجا پشت یکی از ماشین ها پنهان شد. چند لحظه بعد با دور شدن صداها نفسش از سینه اش رها شد. میخواست بپیچد توی قسمت سنگفرش شده باغ و تا دروازه اصلی را یک نفس بدود. نور آن قسمت اگرچه زیاد بود اما تعداد محافظ کمتری رفت و امد میکرد. اغلب ماشین ها از آن قسمت میگذشتند و پنهان شدن میان بوته ها برایش راحت تر میشد. نفسی گرفت و همین که کمر صاف کرد چند نفر از عمارت بیرون آمدند و…

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 15 هزار تومان

دانلود رمان غرور و آبرو از لیانا دیاکو نگارش قوی

دانلود رمان غرور و آبرو از لیانا دیاکو نگارش قوی

دانلود رمان غرور و آبرو اثر لیانا دیاکو بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه، مافیایی غرور و آبرو اثری بینظیر از لیانا دیاکو رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : غرور و آبرو

تعداد صفحه : 1158

نویسنده : لیانا دیاکو

ژانر : عاشقانه، مافیایی

دانلود رمان heidi به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

غرور و آبرو خلاصه رمان

صدای بسته شدن درب چوبی میاد، پدر روحانی طبق عادت همیشه در سکوت کامل و با آرامش تو کابین کوچک بغلی میشینه و منتظر میمونه که شروع کنم. دستم رو روی صلیبی که از گردنم آویزونه میذارم و در حالی که قلبم مثل اسفنجی آب گرفته سنگین شده بدون اینکه از روزنه های لوزی شکل حجاب چوبی بینمون به کشیش نگاه کنم میگم: “برام از خداوند طلب آمرزش کن پدر مقدس، چون من یک گناهکارم.”ادامه بده فرزند.” صداش مثل خودش پیر و سالخورده است.

گوشه ای از رمان غرور و آبرو

جدا؟ کدوم محله؟ ویکر پارک. اونجا محله ی خیلی خوبیه. نگاهش رو میده به میز و براندو رو مخاطب قرار میده، آماندا ازتون پذیرایی نکرده؟ براندو دستای من رو به بازی میگیره، انگار که داره پِتش رو نوازش میکنه و میگه: خودم مرخصش کردم. نوح فقط دستش رو میبره بالا و یه بشکن میزنه و در کمتر از چند ثانیه آماندا با پاهای بلندش دوباره تو پارتیشن ماست. برای ما نوشیدنی بریز، برای خانم هر چی میخوان.

از اونجایی که دیگه بیشتر از این نمیتونم اینجور معذب بشینم از جام بلند میشم. اینبار مانعم نمیشه، حلقه دستاشو و شل میکنه و میذاره روی کاناپه کنارش بشینم. آماندا نوشیدنی هاشون رو به دستشون میده و ازم میپرسه چی میخورم. در جواب میگم چیزی نمیخوام اما براندو در حالی که نوشیدنیش رو تو دست دیگه نگه داشته میگه، باید غذاهای اینجا رو امتحان کنی، مزه اش حرف نداره. آماندا یه النگ آیلند برای بکی بیار.

همین الان قربان. براندو یه جرعه از نوشیدنی میخوره و رو به نوح میپرسه، همسرت چطوره؟ نگاهم میفته روی انگشت حلقه اش، اره حلقه پوشیده. نوح نفس عمیقی میکشه و بی حوصله جواب میده، تا خرخره حامله و به طرز باورنکردنی بداخلاق. امیلی هم ماه های آخر حاملگیش پدر کارلو رو با غر زدن درمیاورد. جای سوالی باقی نیست که امیلی میبایست همسر کارلو باشه. نوح یه جرعه از نوشیدنیش میخوره و گوشه ی لبش میره بالا. نمیتونم اینو گردن غزل بندازم، تا قبل از اینکه یکی از شناگرای من به دونه های اون برسه و…

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 25 هزار تومان

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) از مریم روح پرور (کمند) نگارش قوی

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) از مریم روح پرور (کمند) نگارش قوی

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثر مریم روح پرور (کمند) pdf

دانلود رمان عاشقانه اجتماعی رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثری بینظیر از مریم روح پرور (کمند) رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا)

تعداد صفحه : 8959

نویسنده : مریم روح پرور (کمند)

ژانر : عاشقانه اجتماعی

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثر مریم روح پرور (کمند) به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) خلاصه رمان

آهیر، با سنِ کَمِش بزرگِ محله است، در شب دامادیش، عروسش مرجان را میدزدن و در پارک روبروی خانه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش آهیر در محل میماند تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل او را پیدا کند، آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری میکند ولی کسی از شغل اصلیش خبر ندارد، حالا پروا خبرنگارِ سرتقی که به تازگی همسایه آتش شده، از قضا دل آهیر را برده ولی …

گوشه ای از رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا)

با رفتن آهیر مرجان لبخند زد، فکر نمی کرد با وجود آن اتفاق ها، چنین عروسی برایش بگیرند، عروسی که کم کم چهارصد نفر مهمان داشت، در بهترین تالار شهر، یک شب رویایی و به یاد ماندنی برای عشق شان، اگر آهیر و پا فشاری و حمایت هایش نبود هرگز در آن لباس و در آن شب نبود. سر چرخاند و دید آهیر سر به زیر به حرف های پدر بزرگش گوش سپرده بود، سرش کمی کج شد به قد و قامتش نگاه کرد، دوست مرجان سراغش رفت و تنهایش نگذاش…

با تنها شدنش با غم به آهیر نگاه کرد، صدای دختری با لهجه ی غلیظی در گوشش نشست:-آ آ چه عاشق نگاه می کنی دختر! با دیدن آگرین لبخند زد و آگرین دست زیر چانه ی مرجان برد و گفت: -آهیر حق داره، عشق تو نگاهت خوند که یه پا ایستاد گفت یا مرجان یا هیچ کس مرجان با خجالت سر به زیر برد و آگرین سرش را تکانی داد و گفت: -اسم تو رو باید گذاشت آوین دختر زیبا مرجانم سر بالا نیاورد و صدای آهیر را شنید: -چرا؟ آگرین به برادرش نگاه کرد و چشمکی برایش زد، گفت:

چون چشماش پر از عشقه، چون خودش عشقه آهیر با لبخند به مرجان سر به زیر نگاه کرد، آگرین به یک باره دست پر طلایش را بالا برد و بالای لبش قرار داد چنان کلی زد که گوش دشمن کر شود و خودش همراه شد با زن هایی که پایکوبی می کردند. مرجان از گوشه ی چشم به آهیر نگاه کرد و آهیر چشمانش را تنگ کرد و گفت:

تو تنها نیستی -نیستم، خواهر برادرای تو خواهر برادرای من شدند، تو شوهرم شدی، مادر پدر دارم، این همه فامیل دارم، چرا تنها باشم؟ -آگرین راست میگه، تو آوینی، تو عشقی مرجان نگاه دزدید تا باز از خجالت سر به زیر نبرد، جشن رو به پایان بود و خانه ی آهیر برای عروس زیبایش آماده بود. ** آسو و آگرین و آسکی منتظر مادرشان بودند،

اما مرجان از خجالت داشت آب می شد، چون می خواستند آهیر و او را به خانه ی بخت شان ببرند، مادر بالاخره دست آهیر را گرفت سمت آن ها رفت و گفت: -بریم مرجان سر بالا نیاورد، دامن پفش را کمی بالا گرفت وارد پارکینگ آن آپارتمان شدند تا وارد آسانسور شوند، آهیر سر چرخاند به مرجان نگاه کرد، خنده اش گرفت چون او بیشتر از همه می دانست مرجان تاچه حد خجالتی است و حال سه زن می خواستند آن دو را به حجله ببرند

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 19 هزار تومان

دانلود رمان چه ساده شکستم [ دو جلدی ] اثر آزیتا خیری نگارش قوی

دانلود رمان چه ساده شکستم [ دو جلدی ] اثر آزیتا خیری نگارش قوی

دانلود رمان چه ساده شکستم [ دو جلدی ] اثر آزیتا خیری

دانلود رمان عاشقانه چه ساده شکستم [ دو جلدی ] اثری بینظیر از آزیتا خیری رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : چه ساده شکستم [ دو جلدی ]

تعداد صفحه : کامل بدون سانسور

نویسنده : آزیتا خیری

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان negahdl به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

چه ساده شکستم [ دو جلدی ] خلاصه رمان

روي يكي از نيمكت‌هاي سالن شلوغ ترمينال، جاي خالي پيدا كردم. در حالي كه خسته و عرق‌ريزان روي آن مي‌نشستم به ساعت بزرگي كه از سقف ترمينال آويزان بود نگاه كردم. هنوز يك ساعت تا حركتم وقت باقي بود. به پشتي صندلي تكيه دادم و به آدم‌هايي كه با عجله مي‌آمدند و مي‌رفتند خيره شدم. عجله و هراس و اشتياق و گاهي ترسشان برايم جالب بود. حالا راحت مي‌توانستم به دور و بر و آدم‌هاي مقابلم خيره شوم، بدون اين‌كه مجبور باشم نگاه ملامتگر و سرزنش بار كسي را تحمل كنم. كنارم زن و مرد جواني ايستاده و مشغول صحبت با همراهانشان بودند.

گوشه ای از رمان چه ساده شکستم [ دو جلدی ]

فقط معرفی رمان میباشد

دانلود رمان ویلان با لینک مستقیم

دانلود رمان ویلان با لینک مستقیم

دانلود رمان ویلان بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه اجتماعی ویلان اثری بینظیر از سرو روحی Sun Daughter رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : ویلان

تعداد صفحه : 756

نویسنده : سرو روحی Sun Daughter

ژانر : عاشقانه اجتماعی

دانلود رمان lovely به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ویلان خلاصه رمان

بنیامین بدیع ، سرگردون تر از این حرفهاست که بتونه برای زندگیش تصمیم درستی بگیره !

همه چیز گره خورده …

همه چیز گم شده …

هویتش ، اسمش ، زندگیش ..

به بن بست رسیدن ساده تر از به مقصد رسیدنه !

گوشه ای از رمان ویلان

بیخیال باش… بگذران … هرجور که هست ، این زندگی را به هر قیمتی بگذران و فراموش کن! همه ي اینها را گفته بودند … گفته بودند و تا جان داشت وجا داشت نشنیده بود … با همه ي اینها اما نگفته بودند چه کار کند … فراموش کند و بگذرد چطور مرور خاطرات نکند؟! اصلا به قول همه بیخیال باشد … چطور جواب دلش را بدهد ؟! اگر می گفتند با این همه زخم توي دلش چه کار کند !

دانلود رمان ویلان از سرو روحی pdf

با این همه حسرت تلنبار شده و اه هاي خورده و نخورده اش چه کار کند ! شاید اگر می گفتند … حال بهتري داشت ! حداقل حالا مثل تیري که اماده ي خروج از چله ي کمان بود ، نبود ! چشمهایش را چند ثانیه بست و باز کرد ، مطمئن نبود که میتواند اعصابش را کنترل کند ،با این حال دستش را به دستگیره ي درب اتومبیل گرفت وپیاده شد. پیرمرد با ان ژست طلبکار جوري جلوي در ایستاده بود که بنیامین با خودش فکر کرد قفل فرمان مشکی زیر صندلی را دست چپش بگیرد یا راست؟!

دانلود رمان ویلان از سرو روحی pdf

پوفی کرد ، با پاشنه ي پا درب را بست. کوچه ي عریض را با چند قدم کوتاه طی کرد . حالا رو به رویش ایستاده بود . نفسش بوي سیگار می داد ، یقه اش هم مثل همیشه کیپ بود. لابد میخواست مطمئن شود مبادا همسایه اي راپورتش را بدهد که ، مهندس البرز ، شب ها وقتی در کوچه سیگاري دود میکند، یقه آخوندي نمی پوشد! خواست متاسف شود اما نشد . به زور سلام کرد . مهندس البرز به زحمت سري تکان داد و پرسید : از این ورا عالیجناب . دستور بدم گوسفند سر بزنن برات جنا بدیع

دانلود رمان کاژه اثر سارا ص pdf

دانلود رمان کاژه اثر سارا ص pdf

دانلود رمان کاژه

دانلود رمان عاشقانه درام کاژه اثری بینظیر از سارا ص رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : کاژه

تعداد صفحه : 1424

نویسنده : سارا ص

ژانر : عاشقانه درام

دانلود رمان 5 کیلومتر تا عشق به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کاژه خلاصه رمان

سایه یه دختر ۲۰ساله آروم و بسیار درونگرا هست کسی که تااین سن هیچ دوست جنس مخالفی نداشته…خیلی اتفاقی توتلگرام با مردی به اسم آراز اشنا میشه و برای مقابله بااین استرس بصورت مجازی باهاش وارد رابطه میشه…سایه بهش اعتماد میکنه وحرفاشون از مساعل عادی به گفتن فانتزی های جنسی میرسه اما این رابطه مجازی باقی نمیمونه و سایه خودشو وسط یه رابطه ی مخفی و …

گوشه ای از رمان کاژه

قلبم باسرعت نور می‌کوبید از ترس و استرس… دستامم یخ کرده بود واقعا دلم می‌خواست زودتر برگردم خونه آراز سوار شدو گفت: یادت نره گلتو با خودت ببری… سعی کردم لبخند بزنم و گفتم: حواسم هست مرسی…

از پارک بیرون اومد و حرکت کردیم آراز چیزی نمی‌گفت و منم که اصلا تمایلی به صحبت کردن نداشتم فقط سعی کردم خودمو آروم کنم تا حالم جلوی آراز بد نشه. تو حس و حال خودم بودم که دست آراز نشست روی دستم.

از جا پریدم هینی گفتم و دستمو رو قلبم گذاشتم. آراز جا خورد و گفت: ترسوندمت؟ لبمو گاز گرفتم و با خجالت گفتم نه تو فکر بودم برای همین ترسیدم … آراز سر تکون داد و دوباره دستمو گرفت من مثل مجسمه نشسته بودم.

دانلود رمان کاژه از سارا ص رمان رایگان

هیچ حرف و حرکتی نداشتم اروم دستشو روی دستم کشید و گفت: چقد سرده دستات… دلم می‌خواست دستمو از دستش بیارم بیرون ولی نمی‌تونستم. اب دهنمو قورت دادم و گفتم: آره یکم سردمه‌. سریع بخاری ماشین رو تنظیم کرد روم اما سردیه من با این چیزا گرم نمیشد من از درون سرد بودم.

سرمو چرخوندم و خیره شدم به خیابون و آدما شاید اینطوری استرسم کمتر میشد اما دوباره دستمو گرفت نامحسوس تو خودم جمع شدم خیلی تحت فشار بودم انگشتاشو قفل انگشتام کرد و اینبار دستمو بلند کرد و بویید …

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 19 هزار تومان

دانلود رمان سرنوشتم با تو بود  از آلما شایسته نگارش قوی

دانلود رمان سرنوشتم با تو بود  از آلما شایسته نگارش قوی

دانلود رمان سرنوشتم با تو بود  از آلما شایسته pdf

دانلود رمان عاشقانه مافیایی سرنوشتم با تو بود  اثری بینظیر از آلما شایسته رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : سرنوشتم با تو بود 

تعداد صفحه : 1034

نویسنده : آلما شایسته

ژانر : عاشقانه مافیایی

دانلود رمان پنجره فولاد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

سرنوشتم با تو بود  خلاصه رمان

دو خانواده که دشمنی بر سر خون دارند و دختر یکی از این خانواده ها بی خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان مخفیانه به پسر دشمن پدرش دل میبندد…

کارن میر بعد از فهمیدن علاقه ای که پناه به او دارد به پناه پیشنهاد ازدواج میدهد تا مجبور به ازدواج با دخترعمویش نشود و با خانواده ی پدری اش که رابطه ی خوبی با آنها ندارد هم مسیر نشود،غافل از اینکه هیچکدام خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان ندارند و حالا که بعد از …

گوشه ای از رمان سرنوشتم با تو بود 

از آن همه جذابیتش آب دهانش را قورت داد. آرزو راست میگفت یک چیزی به مدل های ایتالیایی هم بدهکار بود. به سمتش رفت به چشمانش نگاه کرد. قربونت برم من خب؟!دورت بگردم؟!بابا هم انقدر جذاب آخه؟! کلافه گفت: پنااه! جان دل پناه، زندگی من! کمی دیگر به حرف ها و حرکاتش ادامه میداد این دفعه دیگر واقعا کنترل خودش را از دست میداد…با صدای خشداری گفت: دیر میرسیم! سری تکان داد و همینطور که دستش را میگرفت گفت

بریم عزیزم! چرا نمیاد؟! از این همه عجله اش خنده اش گرفته بود. صبر کن یذره تازه داره ژل رو میزنه. با دقت به مانتور خیره شده بود و منتظر بود تا برای اولین بار دخترش را ببیند. پناه ب یشتر از ا ینکه کودکش را ببیند منتظر واکنش پدرش بود و اینهمه استرس و هیجان کارن جذاب ترین چیزی بود که برای اولین بار داشت در او میدید. سمانه لبخندی زد و گفت: ای خدا، هیچ کدوم از مراجع کننده هام این ذوق و هیجان شمارو نداشتن تا حالا، فقط استرس شوهرت!

هیچ وقت از انتخاب سمانه به عنوان پزشکش پشیمان نمیشد. یکی از پزشکان سرشناس ایران بود که بیشتر وقتش را لندن بود و بعضی مواقع برای جراحی های مهم بیمارانش موقتاً به ایران برمیگشت! هرچند پیدا کردن سمانه هم کار آرزو بود …خندید و گفت: طاقت نداره سریع تر انجامش بده. سری تکان داد و دستگاه را روی شکمش گذاشت و بالاخره آن موجود فسقلی در مانیتور نمایان شد. پناه و سمانه هر دو منتظر واکنش کارن بودند. قسم میخورد برای اولین بار بود که خنده ی کارن را با این صراحت میدید.

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 13 هزار تومان

دانلود رمان جنیفر پرابست

دانلود رمان جنیفر پرابست

دانلود رمان جنیفر پرابست با لینک مستقیم

دانلود رمان عاشقانه جنیفر پرابست اثری بینظیر از تله ازدواج رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت هویزه بوک دانلود کنید

اسم رمان : جنیفر پرابست

تعداد صفحه : 865

نویسنده : تله ازدواج

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان همخونه ای بدون سانسور pdf به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

جنیفر پرابست خلاصه رمان

داستان در مورد دختری است که تاوان می دهد. تاوانی بزرگ… راهی را انتخاب می کند که نمیداند به چه ختم می شود

گوشه ای از رمان جنیفر پرابست

بیا، بچه رو بگیر. وقتی برادرش موجودی را که در میان دستانش وول می خورد، در آغوش او انداخت و فرار کرد، اتوماتیک وار، نوزاد را گرفت. نیک همیشگی. او را قبلا هم دیده بود که زرنگ بازی در آورده و بچه را گردن یکی دیگر انداخته بود تا خودش مجبور به کاری نباشد. معمولا به خاطر این که بچه… -اَی، چندش! بوی زننده ی کثافت کاری بچه مشامش را آزرد. اما برادرزاده اش با افتخار نیشخند میزد و آب دهانش از چانه اش شره کرده و به روی شلوار ابریشمی مگی می چکید.

پوشک لیلی از سنگینی خدا می داند چه کوفتی، آویزان بود و سه تار مویش مثل یونجه بالا جهیده و ایستاده بود. -متاسفم لیلی، عمه مگی تو کار پوشک نیست. وقتی بزرگتر شدی بهت یاد میدم چطور موتور سیکلت برونی، یه پسر جذاب رو برای پرام تور کنی یا اولین کارت شناسایی تقلبیت رو گیر بیاری. تا اون موقع، من رو مرخص کن. لیلی مشتش را در دهان بی دندانش چپاند و با خوشحالی گاز گرفت. مگی خندهاش را پس راند و نگاه سریعی به اطراف انداخت، ببیند آشنایی می گذرد تا بچه را گردن او بیاندازد اما بیشتر مهمانان در آشپزخانه و اتاق غذاخوری کنار بوفه جمع شده بودند.

دانلود رمان تله ازدواج از جنیفر پرابست

با آخی از جا بلند شد، لیلی را از بغلش آویزان کرد و تقریبا به مردی که او را بیشتر از همه برآشفته می کرد، برخورد کرد. مایکل کنته. حتی قبل از اینکه تعادلش را از دست بدهد، کنته با دست های سخت و محکمش او را گرفت. گرمای این تماس، مثل روغن در دیگچه ی داغ جلز و ولز می کرد، ولی کژی صورتش را بی حالت نگه داشت، مصمم بود که نگذارد کنته بفهمد چه تاثیری بر او دارد. او عملا دوست صمیمی مگی را دزدیده بود و با افسون ذاتیش که مگی را دیوانه می کرد…

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 23 هزار تومان

صفحه بعدیصفحه قبلی