خلاصه کتاب
در روزهای زودگذر زندگی در لحظات پرشتاب عمر در اوج احساس شاهد پیوندی شدی که تار و پود وجودت را با نگاهی آبی و آشنا گره زد. نظاره گر افسونی شدی که هر لحظه پیش از پیش تو را در حال و هوای پاییزی عشق سحر کرد. بی خبر از نفرینی که دیر زمانی بود پنجه بر سراسر زندگی ات داشت. حال ای عاشق خسته دل بیا و برایم از خلوت روزها و شب های تنهایی ات حرف بزن. از سکوتی بگو که در هر ثانیه اش هزاران بار حس گرم دوست داشتن روایت دلدادگانی است که در گذر روزهای پاییزی عشق گم شدند…