خلاصه کتاب
دختری به اسم شفق پرستار یه بیمارستانه، اونجا با کامران یه پزشک جذاب و ثروتمند اشنا میشه، کامران از شفق خوشش میاد اما شفق نه تنها نسبت به کامران بلکه به همه مردا بی تفاوته و این سرسختیش باعث میشه کامران که خیلی درمورد ازدواج با شفق مصمم بوده، دست به کاری بزنه که شفق به اجبار باهاش ازدواج کنه و….