خلاصه کتاب
دختری که برخلاف واقعیت، فکر می کنه خیلی تنهاست و توی این دنیا برای کسی مهم نیست،توی ۱۷سالگی تصمیم به ازدواج می گیره اما به محض اینکه بعد از عقد دست مسعود رو می گیره و احساس سرما و سردی می کنه می فهمه که انتخابش اشتباه بوده. راهی بجز تحمل نداره در صورتی که اون حتی از حرم نفس های مسعود هم حالت تهوع می گرفت و…