خلاصه کتاب
گاهى فشار زندگى به قدرى زیاد می شوند که حتى خواستار فراموشى می شویم، فراموشى هایى که خیلى بهتر از بیاد داشتن هاست، زندگى زیباست، اما زیبایى به اسانى بدست نمى آید و باید بهایى پرداخت کرد همانند زندگى مردى که زیبایى زندگى را بدست اورد و در عوض بیشتر چیزهایى که داشت را از دست داد، شخصیت دوست داشتنى ما از نعمت پدر بودن محروم و به ذلت زندگى در زمین محکوم شد، زمینى که حال بعضى از انسان هایش خونخوارتر و ظالم تر از حیوانند، گاهى زندگى سخت تر از انى میشود که بتوانى کنترلش را در دست بگیرى، باشد که الله پاک هیچکس را رها و لعنت نخواهد کرد.