خلاصه کتاب
این رمان در مورد دختر ساده ایی به اسم شهرویه است که برادرش بعد از خیانتی که نامزدش در حقش میکنه اونو میکشه اما برادر نامزدش دامیار که خان اون روستا است برای اینکه غرور و شخصیت خانوادگی خودشونو حفظ کنه درخواست قصاص برادر شهرویه میده.شهرویه برای نجات جون برادرش تصمیم میگیره خونبس دامیار بشه.مردی خشک و متعصب که هیچ بویی از عشق و احساس نبرده بعد از دست درازی که به شهرویه میکنه اونو هر روز به روش های مختلف شکنجه و آزار میده تا اینکه… جلد دوم نیومده…