خلاصه کتاب
الینا دختری که سیتیزن کانادا هست و از بچگی روی پای خودش بوده واسه اداره شرکت پدرش برمیگرده ایران چون تنها وارث پدرش هست و مسیح پسرشریک پدرش که به شدت دختر باز و خوشتیپه که شرکت رو مال خودش میدونه و واسه برگردوندن الینا همه کاری میکنه ولی هیچ کدوم خبر نداشتن که پدرهاشون از قبل تصمیم گرفتن که با تحمیل ازدواج به هردوشون درنهایت یک وارث برای شرکت به دنیا بیارن…