خلاصه کتاب
دختری به نام رها در خانوادهی مذهبی که برای دختر ارزش زیادی قائل نیستن به دنیا اومده. روزی که قراره به زور اون رو به یکی بدتر از پدرش شوهر بدن با یکی از پسرایی که باهاش تو تئاتر کار میکرده فرار میکنه. کم کم رها به اون پسر دل میبنده غافل از اینکه اون پسر رها رو به جای بدهیش به یه گروه قاچاقچی میفروشه. کسی که تو بچگی به عقد هم در اومده بودن و رها از اون بیخبره. پسر عمویی که از جنس غیرت و عشقه و درپی این دختر کوی به کوی میگرده…