خلاصه کتاب
قصه ناتمام ، گذشته ای پنهان و سکوت ؛ سکوتی تلخ و بغض آلود . تردید ، تردید و باز تردید . مرور خاطرات گذشته شاید که راه حلی باشد برای کنار آمدن ، برای حرف زدن برای تصمیم گرفتن و برای زنده کردن . مهتاب سی و دو ساله ، سالهای سال ، اسیر گذشته پنهانش مانده و حالا برگشته . برگشتن به گذشته البته ممکن نیست . ولی می شود خاطرات را مرور کرد و قصه را تمام کرد به این امید که تردیدها پایان گیرد…