هویزه بوک
دانلود رمان جدید عاشقانه بدون سانسور pdf بزرگسال
آخرین ارسال های انجمن
دانلود رمان گیلدا

دانلود رمان گیلدا بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان گیلدا از فاطمه زمانی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

دنیام رو غم برداشته… ولی تو اومدی. هربار که نگاهت می کردم خیال می کردم به ابلیس نگاه میکنم، ولی زمان بهم فهموند که تو… فرشته ای نه من… تو کنارم بودی که همه منو فرشته ی موطلایی خطاب می کردند… من گیلدا فروزش… روزی با هزاران آرزو برای ساختن زندگی دوباره از شهر شعر و غزل به شهر نکبت و سیاهی یعنی تهران پا گذاشتم. من، گیلدا دختر خورشید، بی پدر و مادر، بی حتی ذره ای محبت پدری با به تهران آمدنم پا به دنیای کثیف تر از قبلم گذاشتم… شکستم، سوختم، متنفر شدم و…

خلاصه رمان گیلدا

سرم درد می کرد. دوست غزل محدیث برای آرایشم آمده بود. موهای طلایی رنگم را جمع کرده بود و تاج گل سفیدی را روی آن ها زده بود. زیبا بود ولی این زیبایی برایم لذت بخش نبود. من باید عروس امیر می شدم. باید این لباس و آرایش را زمانی انجام می دادم که به همسری امیر در می آمدم. در آینه به فرشته کوچولوی ننه گلرو خیره شدم. نباید گریه می کردم. باید لبخند میزدم که محدیث پی به ماجرا نبرد. جای تیغ روی دستم را با یک دست بند طلاسفید که هدیه ی منیره خانم بود پوشاندم. غزل سینه ریزی به گردنم آویخت و در آینه لبخندی به رویم زد.

همه خانه آماده مراسم سوری بود. حیاط پر از ریسه و صندلی بود. سر و صداهای مردها خانه را پرکرده بود. گیتی خانم وارد اتاق شد. – گیلدا خانم… – بله؟ – یه خانمی اومدن دم در… گفتن شیرین هستن. مثل فنر ازجا پریدم. – شیرین؟ – بله خانم بگم بیاد داخل؟ – آره آره حتما. شیرین تهران چه می کرد. حتما برای دیدن من آمده بود چقدر دلم برایش تنگ شده بود. از پنجره به ورودش خیره شدم. – دوستته؟ – هم دوست هم خواهر… – ازشیراز اومده؟ – آره باهم زندگی می کردیم. شیرین خیره نگاهم می کرد واشک می ریخت. محدیث و غزل از اتاق خارج شده بودند.

شیرین را بغل کردم .اشک هایش را پاک کردم. – برای چی اومدی؟ – عروسی خواهرمه نیام؟خودش که دعوتم نکرد. – بابام خوبه؟ – آره خوبه. – خودت خوبی؟ – دوری تو سخته گیلدا ولی تحمل میکنم… – برای منم همینطور. – گیلدا چرا تهران شوهر کردی؟ -دوستش دارم. بادیدن شیرین بازم امید به آینده برام معنی پیدا کرده بود. لبخند به لبم اومده بود. محدیث دوباره به اتاق برگشت و به کارش ادامه داد. ساعت نزدیک به دو بود که تقریبا حیاط پر از مهمان شده بود. شیرین هم لباس به تن کرده بود و آماده شده بود. حالت تهوع داشتم. استرس این مهمانی لعنتی عذابم می داد….

دانلود رمان گیلدا بدون دستکاری و سانسور

  • اشتراک گذاری
  • howadmin
لینک کوتاه مطلب:
دیگر نوشته های
موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
دانلود رمان افسون سردار pdf بدون سانسور دانلود رمان افسون سردار pdf رایگان دانلود رمان افسون سردار pdf بدون سانسور رایگان دانلود رمان افسون سردار pdf pdf دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند بدون سانسور دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند pdf دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند رایگان دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند بدون سانسور رایگان دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر بدون سانسور دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر pdf دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر رایگان دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر بدون سانسور رایگان دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور بدون سانسور دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور رایگان دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور بدون سانسور رایگان دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf بدون سانسور دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf pdf دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf رایگان دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf بدون سانسور رایگان دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf بدون سانسور دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf pdf دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf رایگان دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf بدون سانسور رایگان دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور pdf دانلود رمان غیاث اثر رایکا بدون سانسور
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " هویزه بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.