هویزه بوک
دانلود رمان جدید عاشقانه بدون سانسور pdf بزرگسال
آخرین ارسال های انجمن
دانلود رمان کوی فراموشان رایگان

دانلود رمان کوی فراموشان رایگان بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان کوی فراموشان از شکوفه شهبال با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

سروش نهایت میزبانی را درباره پرنسا به جا آورد که این حالش از دید بقیه دور نماند. نیلوفر در حالی که خسته شده بود، گفت: – نمی خواین بریم؟ من خوابم گرفته. سوگل که مجالی برای بودن با نیما یافته بود از حرف او ناراحت شده و گفت: -ای بابا این همه خوابیدی، بس نبود؟ – من میرم تو ماشین. شماها بمونید با هم خوش بگذرونید. – بله که خوش می گذرونیم، پس چی! تازه آبجی نیلوفر بناست بریم کافی شاپ. نیلوفر فوری گفت: – آخ آخ نه نه الان یه آب به صورتم می زنم، میام با هم بریم. پارکت های کاراملی با سنگهای صدفی_قهوه ای کافی شاپ، نوید نوشیدنی های داغ و خوشمزه ای را می داد. دخترها سفارشات خود را به سروش می دادند که نیما دستش را بالا آورد: -اصلا شام رو مهمون داداش سروش بودیم، دسر با منه. هرچی دوست دارین سفارش بدین…

خلاصه رمان کوی فراموشان

سه دختر در سفر؛ موهای جوگندمی مرد، در فراز پالتوی پشمی زغالی رنگش دستخوش نسیم شده بود. با نزدیک شدنش به افراد نزدیک ساحل، رایحه ادکلن خوش بویش مخلوط با بوی شور دریا در فضا آکنده شد. مرد لب ساحل ایستاد و به کشتی بزرگی چشم دوخت که در امتداد افق جایی که دریا و آسمان به یکدیگر چسبیده بودند، حرکت می کرد. هنوز آفتاب بود و مردم با خوشحالی بعضی تن به آب زده و بعضی در ساحل شنی به جست و خیز می پرداختند.

سگ سفید پشمالویی که صاحبش برای او اسباب بازی می انداخت، برای گرفتن آن بالا پایین می پرید و عقب و جلو می رفت. و غش غش خنده پسرک را در می آورد. بادبادک بازها، بادبادک های رنگینشان را با دقتی توام با ذوق، به هوا می فرستادند. با نزدیک شدن ابرهای سیاه و خاکستری که خبری از بارشی قریب الوقوع می داد، همگی وسایلشان را جمع و به سوی کلبه های رنگی ساحلی پا تند کردند. همه از ساحل رفتند. باران سختی شروع به باریدن کرد. قطرات شلاقی باران، چون رود بر زمین جاری شد.

رعد و برق و صاعقه چند شاخه ای، نوری مهیب در آسمان تاریک از ابر انداخت. مرد بی اعتنا به جوش و خروش اطراف، نگاهش هم چنان به افق بود. ناگهان دست های قوی او را به داخل آب پرتاب کردند. مرد گیج و مبهوت درون دریا افتاد. آب تا کمرش رسیده بود. در تقلای بازگشت بود که دست ها بار دیگر محکم تر هلش دادند و چند متر جلوتر پرتابش کردند. آب به سینه و بعد به گردنش رسید. فریاد زنان کمک می طلبید که موج بزرگی او را کامل در خود گرفت. در تقلا برای زنده ماندن…

دانلود رمان کوی فراموشان رایگان بدون دستکاری و سانسور

  • اشتراک گذاری
  • howadmin
لینک کوتاه مطلب:
موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
دانلود رمان افسون سردار pdf بدون سانسور دانلود رمان افسون سردار pdf رایگان دانلود رمان افسون سردار pdf بدون سانسور رایگان دانلود رمان افسون سردار pdf pdf دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند بدون سانسور دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند pdf دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند رایگان دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند بدون سانسور رایگان دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر بدون سانسور دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر pdf دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر رایگان دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر بدون سانسور رایگان دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور بدون سانسور دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور رایگان دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور بدون سانسور رایگان دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf بدون سانسور دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf pdf دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf رایگان دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf بدون سانسور رایگان دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf بدون سانسور دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf pdf دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf رایگان دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf بدون سانسور رایگان دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور pdf دانلود رمان غیاث اثر رایکا بدون سانسور
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " هویزه بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.