هویزه بوک
دانلود رمان جدید عاشقانه بدون سانسور pdf بزرگسال
آخرین ارسال های انجمن
دانلود رمان هنگامه اثر فهیمه رحیمی نگارش قوی

دانلود رمان هنگامه اثر فهیمه رحیمی نگارش قوی بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان هنگامه از فهیمه رحیمی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

سال ها گذشت. سال هایی که بدور از نظام در تنهایی و غم سپری شد. اما هنگامه قول داده بود تا ایستادگی کنه و به خودش و دیگران ثابت کرد از هیچ به همه چیز رسیدن یعنی چه. حالا بعد از سال ها دوباره نمی توانست نسبت به او یگانه عشقش که در حال نابودیست بی تفاوت باشه. حلقه ی مهری که هنوز گسسته نشده او را وادار به ملاقات نظام می کرد. تصمیم گرفت راهی شیراز شود. همه کارها توسط وکیلش انجام شده بود، فقط مانده بود ملاقات او با نظام و سهامداران اصلیه شرکت تا بتواند شرکت و زندگیه نظام دشتی را از نابودی نجات دهد…

خلاصه رمان هنگامه

هنگامه بعد از خروج مغازه بخود گفت همه آنها مگسان دور شیرینی بودند که میبایست از نظام دورشان می کردم. هنگامی که تاکسی گرفت با الحن مطمئن و آرام نام بیمارستان را بر زبان آورد و سوار شد احساسات تند در وجودش آرام گرفته بودند و بجای خشم احساس آرامش می کرد گویی پس از طوفانی سخت نسیم ملایمی در حال وزیدن بود آسمان را آبی و صاف می دید و نام و یاد نظام چون قرص آرامبخش ذهنش را آسودگی بخشیده بود و نگرانی و ترس را فراموش کرده بود و این حس تا زمانی که در مقابل میز اطلاعات بیمارستان ایستاد و به صورت مرد جوانی که پشت میز نشسته و به کریدور

نظر داشت همراه او بود. مرد جوان متوجه ورود هنگامه شده بود و با چشم تا به او نزدیک شود تعقیبش کرده بود و با آوردن لبخندی بر لب منتظر شد تا هنگامه سوال خود را مطرح کند. هنگامه آرام و خونسرد به مرد جوان روز بخیر گفت و سپس گفت: می خواستم در خصوص بیکی از بیماران این بیمارستان اطلاعاتی کسب کنم و از حالشان جویا شوم. مرد جوان لبخندش را تکرار کرد و با گفتن نام بیمار لطفا. شوکی خفیف به هنگامه وارد کرد و موجب شد تا هنگامه لحظه ای تردید نماید و سپس بگوید: آقای پرویز نظام دشتی مرد جوان گفت: بله اقای دشتی در همین بخش بستری هستند.

اتاق شماره هنگامه اینبار محسوس تر بر خود لرزید و از ترس اینکه نکند در همان زمان نظام و یا یکی از آشنایان دیرین او را ببیند و بشناسد با سرعت گفت: وقت دیگری برای ملاقات می آیم فقط می خواستم بپرسم حالشان چطور است؟ مرد جوان به فراست دریافت که با دادن اطلاعات کامل به زن جوان او را نگران و ناراحت خواهد کرد پس با فرود اوردن سر گفت: آقای دشتی خوشبختانه دوران سخت بیماری را پشت سر گذاشته اند و اینک فقط یک روز در میان از شوک استفاده می کنند و وضع روحیشان هم به زودی بهبودی میابد. هنگامه حس کرد پاهایش یارای تحمل وزنش را ندارد و…

دانلود رمان هنگامه اثر فهیمه رحیمی نگارش قوی بدون دستکاری و سانسور

  • اشتراک گذاری
  • howadmin
لینک کوتاه مطلب:
موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
دانلود رمان افسون سردار pdf بدون سانسور دانلود رمان افسون سردار pdf رایگان دانلود رمان افسون سردار pdf بدون سانسور رایگان دانلود رمان افسون سردار pdf pdf دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند بدون سانسور دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند pdf دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند رایگان دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند بدون سانسور رایگان دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر بدون سانسور دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر pdf دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر رایگان دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر بدون سانسور رایگان دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور بدون سانسور دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور رایگان دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور بدون سانسور رایگان دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf بدون سانسور دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf pdf دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf رایگان دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf بدون سانسور رایگان دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf بدون سانسور دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf pdf دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf رایگان دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf بدون سانسور رایگان دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور pdf دانلود رمان غیاث اثر رایکا بدون سانسور
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " هویزه بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.