دانلود رمان قصاص از سارگل حسینی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
آرامش دختر هجده سالهای که مورد دست درازی پسر همسایه شون قرار میگیره و از ترس مجبور به سکوت میشه و سکوتش باعث میشه هاکان بخواد دوباره کارش رو تکرار کنه اما این بار آرامش برای محافظت از خودش ناخواسته قتلی مرتکب میشه که زندگیش رو مورد تحول قرار میده…
خلاصه رمان قصاص
کلید می ندازم و وارد میشم، میدونستم مامان این ساعت خونه نیست و سر کاره، اون هم چه کاری؟ پختن کیک و شیرینی که تهش شندرغاز بیشتر کف دستش نمی ذاشتن. اگه خاله ملیحه این خونه رو توی این محله با نصف قیمت بهمون اجاره نمی داد ما هنوز درگیر پیچ و خم همون مخروبه های محله های پایین شهر بودیم.گاهی به این فکر می کنم به طور جدی باید روی کنکور تمرکز کنم، همین که یه شغل برای خودم داشته باشم شاید بتونه منو از این فلاکت نجات بده. هنوز لباس هامو از تنم در نیاوردم تقه های پی
در پی که به در چوبی و لوکس خونمون میخوره آهم رو از نهاد بلند میکنه، این شیوه ی در زدن فقط مختص به هاکان بود و بس. به سمت در میرم و بی حوصله بازش میکنم. هاکان_ به به! پشت کنکوری مارو ببین چقدر سخت مشغول تلاش کردنه، خدایی نکرده خدایی نکرده با این حجم از فشار درس همون یه ذره مویی هم که روی سرت داری میریزه، کچل میشی، انقدر که نشستی پشت اون میز مطالعه عقب بندیت تخته شده، شدی مثل نی قیلون. یه کم به خودت برس عزیزم، برو بیرون بگرد، یه کم با بقیه معاشرت کن،
چیه مدام سرت تو درس و کتاب؟ از من به تو نصیحت، توی این دنیایی که دو روزه به خودت سخت نگیر! خدایی نکرده انقدر به چشم هات فشار میاری، کور میشی کسی نمیاد بگیرتت اون وقته که این درس ها هم به دردت نمیخوره، تو میمونی با کله ی کچل و چشم کور به انتظار شوهر. دستم رو به کمرم بند کرده و منتظر نگاهش میکنم تا ببینم کی نفس می گیره، در نهایت از سکوت ثانیه ایش استفاده میکنم: _تیکه پروندنت تموم شد؟ ژست متفکری به خودش میگیره و در کمال پررویی جوابم رو میده: _نه هنوز یه خورده اش مونده…