دانلود رمان گناه من سادگی بود (دو جلدی) از ملیکا شاهوردی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
من حلمام، کسی که محکوم شد به عذاب مطلق. درست وقتی که دنبال کارهای عروسیم بودم توسط دشمن پدرم دزدیده شدم. کسی که رحم و مروت تو وجودش نبود و قلبش پر شده بود از نفرت هرروز و هرشب منو به جرم ناکرده شکنجه کرد. قاتل جسمم، قاتل روحم شد و منو وسیله ای کرد برای انتقام کوفتیش، انتقام خون خانوادش از کسی که ادعا می کرد پدر منه…
خلاصه رمان گناه من سادگی بود
سرمو انداختم پایین و سکوت کردم. به غیر از گرفتن زبونم چه کار دیگه ای میتونستم انجام بدم؟ -واسم مهم نیست بیرون چه غلطی میکنی و با کی می گردی ولی اینو یادت نره باز تکرار میکنم آویزه گوش کرت کن، اگر الان تو این خونه ای. فقط و فقط واسه خاطر آبرومه تا انگ بی غیرتی پشتم نباشه پس هرکاری میخوای بکنی با هر کی بگردی و هرساعتی بیرون باشی قبلش به این موضوع فکر کن. حالا گمشو اتاقت نبینمت. لبام از بغض لرزید. -چشم. با دو خودمو رسوندم اتاقم.
درو بستم مثل سرباز شکست خورده سُر خوردم زمین اشک هام بدون اختیار خودم صورتمو خیس کردن دستمو محکم کشیدم زیر چشمام. -نیا لعنتی نیا. دوباره بغض کردم. دست خودم نبود، هردفعه با حرفاش زخم عمیقی به قلبم میزد. صدای تلفن اومد از جیب مانتوم درش آوردم، سیاوش بود. وسط گریه لبخندی زدم سیاوش تنها مرحمم بود. بدون مکث تماسو وصل کردم صدای گرمش تو گوشم پیچید. -خوبی عزیزم؟ -سیاوش. صدام بر اثر گریه خش دار شده بود.
-جانم؟ چی شده؟ چرا صدات گرفته؟ چشمامو بستم. _تو که منو جون به لب کردی چی شده؟ اشک هام سرریز شد. کاش پیشم بودی سرمو میزاشتم رو شونه هات. شونه های من دیگه گنجایش نداره، داره خم میشه زیر این بار سنگین. صدای متعجبش اومد. _حلما؟ اخه چی شد تو این چند دقیقه؟تو که خوب بودی رفتی خونه. لبمو محکم گاز گرفتم _چیزی نیست ولش کن رسیدی؟ _مــــیگــــم چـــی شـــده؟ _داد نزن سیاوش با بابام بحثم شد. پوف کلافه ای کشید. _سر دیر رسیدنت؟…