هویزه بوک
دانلود رمان جدید عاشقانه بدون سانسور pdf بزرگسال
آخرین ارسال های انجمن
دانلود رمان دانشجوی دلبر من از محدثه pdf

دانلود رمان دانشجوی دلبر من از محدثه pdf pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان دانشجوی دلبر من از محدثه با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

“آیسان” من : مامان من چن بار بگم آخه… من خونه عمو رامسین نمی یام. مامان: دختر زشته عموت حالا به شب مارو برای شام دعوت کرده تو نیای. من: تو که میدونی من از حسام بدم می یاد. بگو فردا امتحان داشت نیومد. مامان: اون ک با تو کاری نداره همیشه تو دعوا رو باهاش شروع میکنی. من: واقعا ک… همه چیز افتاد تقصیر من. مامان: مگع دروغه… ما پایینیم زود آماده شو بیا پشت بند حرفش از اتاق بیرون رفت. هوففف کلافه ای کشیدم و به دیوار روبروم خیره شدم…

خلاصه رمان دانشجوی دلبر من

با صدای کوبیده شدن در توسط به وحشی آمازونی از خوابم بیدار شدم. خوب شد امروز پنجشنبه بود و کلاس نداشتم. حلما خره چرا درو بستی. خمیازه ای کشیدم و گفتم: چی شده الاغ جان… چرا نمیزاری بخوابم. حلما: الاغ جان عمه نداشتنه… بیا صبحونه بخور. من: عمه من عمه تو هم هست، چیزی نگفت… حتما رفته خواستم از جام بلند شم ک با یاد اتفاقات دیشب تو جام میخکوب شدم. خدا من چطور با حسام روبرو شم ؟؟؟ نه من پایین نمیرم. از جام بلند شدم تو اتاق قدم رو می رفتم هی با انگشتای دستم بازی می کردم. در باز صدا شد و صدای

دلنشین زن عمو اومد: زن عمو ایسان جان چیشده؟ دخترم بیا صبحونه . با هول گفتم، من: هی… هیچی زن عمو شما برید..ال … الآن منم می یام. زن عمو: باشه عزیزم. نمیشد ک خودم و برای همیشه تو اتاق حبس کنم. بالاخره باید باهاش روبرو می شدم چه دیر چه زود. موهام و درست کردم و شالم و تو سرم انداختم ک نگاهم به کبودی روی گردنم افتاد. با حرص کل گردنم و پوشوندم از اتاق بیرون اومدم و پایین اومدم. همه سر میز بودن به جز حسام. صبح بخیر گفتم ک همه به جز حلما. با خوشرویی بهم جواب دادن. پشت میز نشستم و شروع به

خوردن کردم ک حسام هم پایین اومد و به همه صبح بخیری ” گفت و جوابش و شنید اما من چیزی نگفتم. اومد روبروم نشست ک اخمی کردم… نگاهاش یجورایی خاص بود… تا حالا این نگاهاش و ندیده بودم. خم شدم تا بطری ابمیوه رو بردارم ک شال از سرم افتاد و از شانس گند من حسام سرش و بالا آورد و خیره گردنم شد. با شیطنت بهش نگا کرد و لبخندی زد. سری شال و رو سرم انداختم و چشم غره ای رفتم. بعد خوردن صبحونه به زن عمو کمک کردم تا میز صبحونه رو جمع کنه. امروز از کاری ک کردی بد پشیمون میشی …

دانلود رمان دانشجوی دلبر من از محدثه pdf pdf رایگان بدون سانسور

  • اشتراک گذاری
  • howadmin
لینک کوتاه مطلب:
دیگر نوشته های
موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
دانلود رمان افسون سردار pdf بدون سانسور دانلود رمان افسون سردار pdf رایگان دانلود رمان افسون سردار pdf بدون سانسور رایگان دانلود رمان افسون سردار pdf pdf دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند بدون سانسور دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند pdf دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند رایگان دانلود رمان عشوه گر (جلد دوم) pdf مریم پیروند بدون سانسور رایگان دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر بدون سانسور دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر pdf دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر رایگان دانلود رمان اوهام عاشقی pdf نیلوفر قائمی فر بدون سانسور رایگان دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور بدون سانسور دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور رایگان دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور بدون سانسور رایگان دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf بدون سانسور دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf pdf دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf رایگان دانلود رمان تمام تو آن من از آن من فاطمه شادلو pdf بدون سانسور رایگان دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf بدون سانسور دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf pdf دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf رایگان دانلود رمان اوباش اثر تمنا زارعی pdf بدون سانسور رایگان دانلود رمان پدر خوانده از فاطمه افکاری بدون سانسور pdf دانلود رمان غیاث اثر رایکا بدون سانسور
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " هویزه بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.